عروسک پدر

کتاب عروسک پدر رو خوندید؟الان تمومش کردم.واقعا معرکه بود.یک نفس خوندمش.خیلی ساده بود و بسیار دوست داشتنی.هیچ نکته ای برای کشف کردن نداشت....چرا داشت....راز زندگی!فکر میکنم مشکل خیلی از آدما اینه که یا توی گذشته زندگی میکنند یا توی آینده و بدون اینکه بفهمند حال اونقدر آروم از زیر انگشتانشون می لغزه و در میره که....نمیدونم که چی!عروسک پدر رمان نوجوانان بود و برنده جایزه کریستوفر.
نویسنده:پاتریشیا کالورت.    مترجم:شقایق قندهاری.     نشر:سراج.
حتما بخونینش.البته شاید خیلی ها خوششون نیاد رمان نوجوان بخونن.اما باور کنید سادگی و صداقت این کتاب میتونه یک هفته تون رو تامین کنه.باور کنید! البته توجه داشته باشید که من هم یک نوجوانم و به عنوان یک نوجوان دارم ضمانت میکنم!

ای کاش هیچ وقت همدیگر را گم نکنیم
اما توی هم گم بشویم.
(صوفی مصطفوی شاعر ۱۲ ساله)

شازده کوچولو

کتاب شازده کوچولو رو خیلی دوست دارم.به خاطر خیلی چیزا.این کتاب برای من دریچه ای بود رو به بهتر دیدن و ساده اندیشیدن.و من عاشق سادگی شازده کوچولوام.عاشق لطافت و صداقتش و تمام اون چیزایی که این روزا خیلی کمیاب شده.کاش من و تو بتونیم زیبایی رو به دنیامون برگردونیم.

ناگهان چقدر زود دیر میشود!

حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه میکنی وقت رفتن است
 باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود
آی
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چقدر زود دیر میشود!
(قیصر امین پور)

موفق باشید و سربلند.

راجع به حوادث اخیر کوی دانشگاه چی فکر می کنین؟هر چند از همون اول دلم نمی خواست توی وبلاگم سیاسی بنویسم.بنده نه دانشجوام نه کاری به سیاست دارم.فقط ایران رو خیلی دوست دارم.دوست ندارم ایران دوست داشتنی با یه عالم مردم دوست داشتنی بازیچه دست سیاست بشه و از هم بپاشه.اگه دلتون میخواد اطلاعات بیشتری در مورد کوی دانشگاه به دست بیارین به http://www.bbcpersian.com مراجعه کنید.موفق و پاینده باشید.

امتحان شیمی!

شبهای امتحانهایی که باهاشون میونه ای ندارم سخت میگذره.شب امتحان شیمی بیخیال شدم و نشستم شعر گفتم.میذارم اینجا شما هم بخونین و نظر بدین:

من فردا امتحان شیمی دارم
سرم پر شعره
آسمون بوی بارون میده
و ماه پشت پنجره اتاقم اومده مهمونی
من فردا امتحان شیمی دارم
لحظه ها تند میگذرن
اما هیچ کدوم بوی اکسیژن نمیدن
همشون عطر گلهای نرگس و اقاقی دارن
من فردا امتحان شیمی دارم
زمان از من جلو میزنه
من نشستم و به تیک تاک ساعت گوش میدم
اما نوای بارون دلنشین تر از تیک تاک ساعته
من فردا امتحان شیمی دارم
فرمول زنگ آهن رو بلد نیستم
اما میدونم وقتی سپیدار برگاشو توی باد تکون میده
شبیه یه شعر نابه که توی هیچ کتابی پیدا نمیشه
من فردا امتحان شیمی دارم
نمیدونم هیدروژن چند تا الکترون داره
اما امشب یه راز رو فهمیدم
حرف زدن به زبون ستاره ها
من فردا امتحان شیمی دارم
هیچی از ساختمان مواد نمیدونم
اما میدونم بارون بهاری
به لطافت گلبرگهای گله
من فردا امتحان شیمی دارم
لای کتابمو باز نکردم
و یه مشت هذیون سر هم کردم
 چون.................
                  " من فردا امتحان شیمی دارم"