*باز کن پنجره ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد
و بهار
روی هر شاخه،کنار هر برگ
شمع روشن کرده ست
(فریدون مشیری)

*سال ۸۳ هم تموم شد.با تمام خوبی و بدی هاش،با تمام شادی ها و غمهاش.تا تلخی نباشه مزه ی شیرینی معلوم نمی شه که...

*تمیز کردن اتاقم تقریبا دو روز طول کشید.یک نصفه روز فقط نشستم تصمیم گرفتم که عروسک های کور و کچل بچگی م رو که خیلی وقته دارن گوشه کمد خاک می خورن بندازم دور یا نه.همه شون خاکی بودن.یا دست نداشتن یا پا،یا کچل بودن یا کور.همه شون رو شستم و دوباره گذاشتم گوشه کمد تا سال دیگه.یکی شون که از همه ناقص تره روزی پنج بار می مرد.هی مریض می شد و می مرد تا فردا که دوباره بخوام بازی کنم...

*راستی،ای بلاگ اسکای عزیز تو دوباره خراب شده بودی؟!

*عید همه مبارک.امیدوارم سال خوب و قشنگی داشته باشید.سرشار از شادی و سرسبزی.دلهاتون بهاری و لبهاتون پرخنده...

*برای یک بار هم که شده خودت تصمیم بگیر لطفا.نه اینکه هی بنشینی تا بقیه به جات تصمیم بگیرن.چرا برای هر کار کوچکی که می خوای بکنی باید نظر ۱۶۰۰ نفر رو بپرسی؟از دستت خسته شدم ای من!!

*باران!سکوت می کنیم و هیچ نمی گوییم.نشانه ی بی تفاوتی نیست.شاید رساتر از هر فریادی باشد.اما...راست می گویی،دیگر حرفی برای زدن نداریم.ما ماندیم و خرابه های بم و زرند و سوخته های ارک و خرابی های برفی.ما مانده ایم با ترس از فرداهای نیامده،از زلزله ای دیگر،از بارانی دیگر و سیلی...اما باران!بگذار این بار سکوت حرف بزند.شاید معجزه ای شد،کسی چه می داند؟!

*یه سری به این وبلاگ بزنید.وبلاگ جدید شهر فرنگه.

حرم عشق کربلاست.چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است و راه کربلا را می شناسد و چگونه از جان نگذرد آن کس که می داند جان،بهای دیدار است؟

«شهید مرتضی آوینی»


 
*نه اینکه تنها حرف امسال و این لحظه ام باشد،نه...تو خودت خوب می دانی.از روز اول به خودم و به تو قول دادم.تو قولها خوب یادت می ماند و من آسان عهدهایم را می شکنم.اما این روزها فرق می کند.این روزها رنگ دیگری دارد و عطر عجیبی.انگار زمین در آغوش آسمان است و آسمان در پناه زمین.من دلخوشم به همین چند روز،تا دوباره قولهایم را مرور کنم و تو دوباره لبخند بزنی و من دوباره پر شوم از شور...

 

*می دانی؟فقط حرف از لبهای تشنه و سرهای بریده نیست.فقط حرف از آفتاب سوزان و غم نیست.چیزی بالاتر از قصه ی غریبی است.بالاتر از دل بستگی های دنیا،حرف از حقیقت است.حرف از رازهایی است که به بهای خون فاش می شوند و خدا می داند که این حقیقت همیشه جاری در رگهای تاریخ عجب غربتی دارد...