دلم مچاله است...

نه به خاطر اینکه همه چیز روز به روز پیچیده‌تر می‌شود، نه چون من یاد گرفته‌ام که خوشحالی حق من است، حق هر آدمی است که خوشحال باشد نه غمگین، نه چون تو رفته‌ای و من وقتی این را می‌نویسم دروغ نوشته‌ام، چون تو هیج وقت نیامدی که بروی.

این‌ها نیست، دلتنگی نیست، حیرانی هم، عاشقی هم... نوشتن هم که راه گریز نیست.

من دارم بیست و چهارساله می‌شوم و از آینده می‌ترسم... نه، این هم نیست، بسکه من همیشه ترسیده‌ام. بسکه من توی زندگی م کاری جز ترس از فردا نداشتم انگار. و هم زمان انتظار، انتظار، انتظار برای فردایی که بیاید و‌‌ همان روز خوب باشد... آمد، خیلی روز‌ها آمدند که برای من روز خوب بودند، چه قدر خواستم و روزهایی بود که به تمام خواستن هام رسیدم.

به خاطر هیچ کدام از این‌ها نیست که دلم مچاله شده و دلم می‌خواهد یک خودکار بردارم و راه بروم و همه جا بنویسم دلم مچاله است، مچاله است، مچاله است...

 

نظرات 15 + ارسال نظر
Somebody شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:55 ب.ظ http://alienmind.blogsky.com

یک بار که پایت را بگذاری روب قلبت, محکم و با اطمینان, تک تک چروک هایش وا می شود...انقدر که نمی توانی تصورش کنی.

*وا همان باز است.

شادی شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ

دلم چقدر برای وبلاگت و کامنت گذاشتن برات تنگ شده بود. گودر عادتم داده بود که پای هرچیزی لایک بزنم یا شر کنم. اما حالا انگار دوباره برگشتم به گذشته.
قربون دل مچاله ات برم.

مهتاب یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ http://partline.blogfa.com

دل مچالگی یک وقتی عادت می شود. یک جایی چشم باز می کنی و می بینی دلت که مچاله نباشد، انگار چیزی گم کرده ای و هی می گردی پی دل مچاله ات. ما عادت کردیم، تو نکن!
راستی، وبلاگ جدیدم: dastanenatamam.blogfa.com

esperanza یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ق.ظ

بعضیها مادرزادی دلشون مچاله است. مثل خواهر من.
یعنی مچالگی بخشی از وجودشونه. شادیشون همراهه با مچالگیِ دل. دوست داشتنشون همراهه با مچالگی دل و دل شکستنشون همراهه با مچالگیه خودشون.

FOROUGH یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ق.ظ http://reeeeturn.blogspot.com

دل منم !...

فری با دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:00 ب.ظ

آخ مریم...
وای که نمی دانی چقدر دلم مچاله است..
شبیه فویل های آشژزی دلم را آنقدر فشار داده اند، چلانده اند، مچاله کرده اند که یک توپ کوچک شده.. یک گوی مچاله ی به درد نخور که کف دست های قل می خورد

پسرک مزخرف چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:24 ب.ظ http://vierzehn.blogfa.com/

در شرائط نوشتن یک اثر شاخص و ماندگاری بنویس تا مچاله ای...

هاجر یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ق.ظ

من دچار همه ی ترسیدن های فرداهایم شدم۰۰۰ همه چیز مثل رگبار بر سرم بارید و من خیس و دردناک از رگبار۰۰۰خیس شدن و دردناک شدن سخت است اما ترسیدن از انها سخت تر

شب یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ب.ظ http://navab1335.blogfa.com

سلام ای خوب .
فکر می کنم مچالگی تو و من و او ، از آمدن و رفتن و دیدن و ماندن و رنج کشیدن و و و و و .... نیست. ما هنوز خود را و او را و ما را نشناخته ایم. متن ها و نثر ها و شعرهای هم را می خوانیم. اما سعی نمی کنیم با نفوذ در عمق دست نوشته های یکدیگر ، آن حس مشترک را در یابیم و همگی همدیگر را خوب بشناسیم. روزی این مچالگی دل پایان می گیرد. کاش آن روز من و تو و او و ما با هم باشیم.

نگار چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ق.ظ http://negar5667.persianblog.ir

آخ مریم

نینا شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ق.ظ http://storybride.blogfa.com/

هی دخترک.. نمیدانم این روزها حال دلت چطور است و آیا با ۲۴ سالگیت کنار آمده ای یا نه.. ولی دلم خواست بگویم.. هرچه بیشتر تکرار کنی ؛دلم مچاله است؛ مچاله تر میشود دلت..
نکن.. گناه دارد.. هرچه باشد مچاله یا اتو کشیده هنوز دل است ناسلامتی..

حدیث یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ق.ظ http://barooooni.blogfa.com

:(

یاسمین یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ب.ظ

دلم تنگ نوتاته
بنویس دیگه :(

«بسکه من همیشه ترسیده‌ام. بسکه من توی زندگی م کاری جز ترس از فردا نداشتم انگار. و هم زمان انتظار، انتظار، انتظار برای فردایی که بیاید و‌‌ همان روز خوب باشد...»
:*

ریحانه پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:51 ب.ظ http://ehsase-dele-man.persianblog.ir

با احترام و سلام

اینجانب ریحانه رضایی در نظر دارم خاطراتی از دانشجویان فارغ التحصیل و دانشجویان در حال تحصیل سراسر کشور مجموعه ای به عنوان خاطرات تلخ و شیرین دانشگاه های مختلف جمع آوری کنم/ لذا از شما دانشجویان عزیز خواهشمندم با بنده همکاری لازم را داشته باشین. زیرا نام شما در کتاب ثبت خواهد شد ...

پیشاپیش از بذل و عنایت تمامی شما دانش پژوهان سپاسگذاری لازم را می نمایم. شما می توانید از طریق لینک زیر فرم مربوطه را دانلود نمایید و خاطره تلخ و شیرین خودرا از دانشگاه به ایمیل بنده ارسال نمایید... m.a.pedar@gmail.com منتظربیانات و دیدگاه های شما می مانم ....

با عرض پوزش خدمت شما دوستان گرامی لازم به ذکر است که حتما در فرم مربوط همراه با عنوان رشته - مقطع تحصیلی و نام دانشگاه مورد نظر را پیوست نمایید... با تشکر ...

http://s2.picofile.com/file/7162029244/Forme_Khaterat.doc.html

این فراخوان تا 28/9/90 مهلت دارد و دیگر تمدید نخواهد شد

اولویت با کسانی است که سریعتر این خاطرات دوست داشتنی دانشگاه را برایمان

ارسال کنند .... به بهترین و به یاد مانده ترین خاطره جایزه ای ارزنده اهدا خواهد شد.

امیر ع سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:22 ق.ظ

وای که چی نوشتی مریم... چی نوشتی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد