ظهر جمعه

از خواب که بیدار شدم ظهر بود، ظهر جمعه، پرده را زدم کنار تا آفتاب پهن شود توی اتاق

این همه خوابیده بودم و هنوز خسته بودم.

دلم می‌خواست داستان بنویسم. داستانی که قهرمانش دختر تنهای سیزده ساله‌ای باشد که نا‌امید و تلخ است، اما بامزه. فکر کردم می‌شود؟ می‌شود یک آدم، سیزده ساله و تنها و نا‌امید و تلخ و بامزه باشد؟

رفتم توی آشپزخانه تا آخرین تکهٔ چیز کیک شکلاتی را که پخته بودم بخورم. گفتم بگذار توی تاریخ اثری از اولین کیک پزی عمرم بماند.

عکسش را گرفتم، پنجره هم توی عکس هست. پنجره‌ای که قطره‌های آب رویش لک انداخته، پنجرهٔ منتظر خانه تکانی، عید، بهار... 

 

 

 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
مهدیار جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:48 ب.ظ http://joojekhoroos.blogfa.com

از معایب گودر اینه که آدم کمتر کامنت میذاره :|
دلم تنگیده بود برای کامنت گذاشتن

چه عکس ساده ی خوبی :)

فری با جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ب.ظ

عکس را دوست دارم مریم
نمی دانم چرا "مریمی" از عکس ت می ریزد
دلم می خواست این تکه ی باقی مانده توی عکس را من می خوردم. جدی دلم خواست ها...

م.رحمانی جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ب.ظ

او مای هولی چاکلت چیز کیک. مریم زنیکه. کی رفت و اومد کنیم؟ کی تارت درست کنیم؟ کی ایروبیک کی تفریح؟ هان؟ پس کی؟

پونه جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ب.ظ

تو خیلی خوبی دختر.

فرشته شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:26 ب.ظ http://www.arezooyekal.blogfa.com

چه عکس دوست داشتنی و قشنگی. دلم خواست اون ظهر جمعه جای تو بودم!

مونا شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:51 ب.ظ

اوووف عجب چیزکیکی...!
دیگه وقتشه ها....

مریم یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ق.ظ http://maryamdays.blogspot.com/

:)

پرنیان یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:12 ب.ظ

همیشه وبلاگتو می خونم و دوست دارم! دوست داشتم اینو بنویسم...که بدونی خیلی خوب می نویسی و منم همیشه می خونم اینجارو!

آرتین سیاره یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:20 ب.ظ http://kooch64.blogfa.com

سلام
... و چقدر قشنگ و زیباست عکسی که در آن، پنجره ای رو به شکفتن باز است
باز قاصدکی نوشیده کیکی و سپس
کارد و چنگال به جانش افتاده اند
...

علی مرسلی یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ب.ظ

خوب... یعنی کیک پختن بلدی...با عکس که نمیشه قابلیت یه نفر تائید بشه...نقاشیاتو اینجا می تونی بذاری ولی کیکو باید خورد!

حسن دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ق.ظ http://hhamtaii.blogfa.com

یا الله... :)
بر پدر هر چی چیز کیک تو عکسه.

esperanza سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ http://sobriety.blogsky.com

اول اینکه "چیز کیک" به نظرم حرف خوبی نیست، بنویسیم کیک پنیر واضح تره و کمتر شبهه انگیز.
دوم این کیکی که پختی به همراه اون چایی که فکر کنم بازم خودت پختی ثبت شد.تاریخ به همین راحتی والا. :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد