از گفت و گوی کامبیز درم بخش با روزنامه شرق

*روحیه طنزی که در وجودم هست باعث شده به مرگ هم نگاهی طنزآلود داشته­باشم. طنز در زندگی واقعی همه ما وجود دارد. زندگی خودش طنز است و تنها باید آدم­هایی پیدا شوند و این طنزها را کشف کنند. راجع به همین مرگ می­دانید که من چندین و چند بار عمل جراحی شدم و دوبارش به علت سرطان بوده و هنوز هم در حال شیمی درمانی هستم. هر آدم دیگری بود شاید ناامید و کم کار می­شد اما من پرکارترین و پربارترین دوران زندگی­ام، دوره بیماری­هایم بوده­است. به این خاطر که به مرگ دهن کجی کنم یا به بازی بگیرمش چون مرگ همیشه برای خیلی­ها وحشتناک است و از آن می­ترسند یا برای خیلی­ها علامت سوال است. مرگ در ایران همیشه با درد و رنج و غم هماهنگ بوده­است. این در حالی است که در بعضی فرهنگ­ها مثل فرهنگ مکزیکی وقتی کسی می­میرد جشن می­گیرند....

*بیمارستان که بودم به سوژه­های زیادی فکر کردم که بعضی­هایش فکر می­کنم خیلی خیلی خوب باشند.

راجع به مرگ که فکر می­کردم قبری دارم و سنگ قبری، یادم آمد که رفته­بودم قبرستان هنرمندان. دیدم که روی قبر خسرو شاهانی طنز نویس نوشته­شده­است علت مرگ: زندگی.

همین جرقه­ای شد در ذهنم که شروع کردم به نوشتن یکسری سنگ­نوشته­ها. تعداد این نوشته­ها اینقدر زیاد شد که دیدم خود اینها یک کتاب می­شود. یکی از چیزهایی که فکر کردم خوب است روی قبرم بنویسند این است که: خواهشمندم از بلندگوهای اکودار کنار قبرم استفاده نکنید.باشه؟باشه؟شه؟شه...شه.

 یا اینکه دیدید در قطعات جدید ماشین­های زیادی در اطراف قبر پارک می­کنند. نوشتم که: لطفا روی قبر من پارک نکنید، پنچر می­شوید. یک قبر نوشته دیگر: لطفا موبایل خود را خاموش کنید.بگذارید اینجا راحت باشیم. یا این یکی: لطفا یک فاتحه هم برای خودتان بخوانید. این هم شد  زندگی؟

یک قبر نوشته دیگر: آخیش... راحت شدم. یا دیگری:اولین بار است شما را از این پرسپکتیو می­بینم. پاها دراز، کله­ها کوچک.

* صفحه کامبیز درم بخش در ایران کارتون

 

نظرات 5 + ارسال نظر
علی اکبر غفوری فر یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:49 ب.ظ http://www.baniesrael.ir

با عرض سلام و آرزوی موفقیتتون
خوشحال میشم در بین لینکهای روزانم باشید
من در مورد فراماسونری و آخرالزمان پست می فرستم
اگه "وقت داشتین" به ما هم سر بزنید پشیمون نمیشید
نیازمند نظرتون هستیم
ممنون
فراماسونری دجال

بهاره یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:13 ب.ظ http://hichkok.blogfa.com

سلام دوست جونم.وبلاگت عالیهههههههههه.خوشحال میشم اگه مایلید با هم تبادل لینک داشته باشیم.من رو میتونید به اسم آلفرد هیچکاک لینک کنید و بهم خبر بدین که شما رو به چه اسمی لینک کنم

محدثه سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 ق.ظ http://bisarotah.blogfa.com

:-)

فرشته سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:55 ب.ظ http://www.arezooyekal.blogfa.com


بعد خوندن پستت یاد بچه های شرق افتادم و رفتم بعد از شاید ۳-۴ سال دنبال شعرای چاپ شده ام گشتم که تو یه کارتن زیر تختمه زیر یکی از شعرام این شعرو دیدم:
تیک تیک تاک تاک
مغز مرا کرد پاک
باد میان شاخه ها می دود
دفتر شعر کوچکم با باد می رود
چیک چیک
صدای پای قطره های آب
جیک جیک
پرنده ای شبیه شعر ناب
هیس...!
این صدای شعر من
که از میان لحظه های کاغذی گریخت

و بعد ...مریم محمدخانی ـ تهران(!!!!!!)
اون وقتا نمی شناختمت و الان برام تبدیل شد به یه کشف دوست داشتنی.

نیلوفر شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:24 ب.ظ http://80005.blogfa.com

درم بخش رو کارهاش رو ایتقد دوست دارم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد