«حضورت
عبور چلچله از صحرا
یک اتفاق
در یک نواختی لحظه ها
پر می شود هر گوشه ی خانه
از آهنگ
از رنگ
از تو
تنهایی زانوی غم زده به بغل
کز کرده یک گوشه ی اتاق»
نوشتن شعر برای تو سخت است.بسکه رد پایت توی تمام شعرهای دنیا هست،بسکه انگار هر شعری را قبل از سروده شدن برایم خوانده ای.اما حضور تو،توی روزهایم همین است که «قدسی قاضی نور» می گوید.حضورت همین قدر سرود است،همین قدر رنگ،همین قدر عزیز و دوست داشتنی...
«با تو
روزها
یک خط آبی کوتاه
بی تو
روزها
یک خط دراز،سیاه»
تولدت مبارک!
سلام مریم جان..
تشکر که سر زدید. بسیار زیبا و شعر آلود می نویسید. لذت بردم.
مثل آواز پر پروانه
و صمیمیت باران بهار
تولدش مبارک.
من با تو خوشم ...
خوش به حال شادی
که تو برایش این گونه می نویسی :)
تولدت مبارک شادی خوب لبخندهای خوب.
سال نو مبارک
عیدت مبارک و همینطور تولد شادی.
سال نو مبارک
پس شما هم هفت سین نداشتید...
بماند که همیشه کنار سفره دلم می گرفت چون همیشه یکی کم بود همان که همیشه می خواستم باشد و نبود
سایه های هویدای لبخند...پر از مهر. و ـ همچنان ـ دور از عشق...بهار ات جاودان!
تولدش مبارک
سلام
چه وبلاگ خودمونی و زیباایی داری
خوشحالم با اینجا آشنا شدم
باز میام
سال نو مبارک
تولدشان هم تبریک ...
سلام.
سال استقامت و پایداری مبارک.
به امید پیروزی
مریم! ببین من موبایلم آنتن حسابی نداره! اگر تهرانی و برای پیاده روی فردا اوکی بودی می تونی برام کامنت بذاری دختر.