بیا بریم دشت،کدوم دشت؟

منتظر بودم.ایمان داشتم که بالاخره یک روزی جغدی از آسمان می‌­‌آید و نامه‌ای می‌اندازد توی بغلم که تو جادوگری،چمدانت را ببند به مقصد هاگوارتز.

تابلوی نقاشی را می‌­گذاشتم جلوی پایم،چشمهایم را می‌بستم و می‌­پریدم رویش،بعد یواش لای چشمهایم را باز می‌کردم و ... لعنتی،هیچ­وقت خبری از آن دنیای رنگارنگ مری پاپینز نبود. خودم بودم و دنیای رنگ و رو ­رفته­‌ی اطرافم،من که اندوه عصرهای جمعه را بلد نبودم،غروبهای کشدار را نمی‌شناختم.اما می‌فهمیدم که چیزی کم است و توی دلم می‌گفتم نه،رویا نیست.هر بار خودم را دلداری می‌دادم که هفته‌ی بعد،هفته‌ی بعد... 

شاید هفته‌­ی بعد پریدم توی تابلوی نقاشی،دنیای اسب­ها و کالسکه‌ها و مهمانی­های باشکوه،دنیای رنگها و شادی‌های تمام نشدنی.

هیچ‌وقت جغد هری پاتر از هاگوارتز برایم نامه نیاورد.هیچ‌وقت نتوانستم بروم توی تابلوهای نقاشی زندگی کنم،سایه‌ی هیچ بابالنگ­درازی نیفتاد روی غروبهای کسالت‌بارم.

فقط آرزوهایم هی قد کشیدند و بزرگ شدند و دستهای من هی کوتاه­تر ماند و کوتاه­تر.

از رویا پردازی می‌ترسم. 

اما این روزها،این غروبهای کشدار را با رویای دنیایی سبز پر می‌‌کنم.دنیایی که لازم نباشد از آن فرار کنم و پناه ببرم به دنیای تابلوهای نقاشی و جادوگری و افسانه.

نظرات 27 + ارسال نظر
بیگانه چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:58 ب.ظ http://2khtarebade88.blogsky.com/

کمک کن! کمکم کن تا کمک کنم که هیچ احمقی مثه من تو دنیا نمونه!

مهتاب چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:58 ب.ظ http://amargir.blogsky.com

خیلی باحالی!
بیا اون ورا هم نیز!

SunWalker چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:47 ب.ظ

وای وای ! ای وای ! ای وای و هوار !
:((
حالا اینم باز یادم انداختی .
(من یه سری که جغد نیومد برداشتم نامه نوشتم به الیور وود که کاپتان هری اینا بود! عاشقش بودم! گفتم شاید بتونه پارتی بازی کنه!)

ناگهان چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:54 ب.ظ http://all-of-a-sudden.blogfa.com

هاه! مثل همین آرزوها که دیشب داشتی برای من می کردی. جوون می شیم، سبز می شیم. باورنکردنی ترین ها...

قنبیت چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.ghonabit.blogfa.com

پناه بردنم عجب درد بی درمونی شده این روزها

یاسمین پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ق.ظ

ممنون که رویا ساختن رو یادمون انداختی مریم. هرچند سخت ترین کار دنیا باشه این روزها.

یادم افتاد که جای کامنت وبلاگ این جاست.

موژان پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:56 ق.ظ http://zindagih.blogfa.com

و سازم رابغل می کنم رنگ هایم را کامواهایم را مداد هایم را
. چشم هایم رامی بندم
کلاه بوقی ام رامی گذارم سرم
و بعد
بعد کاش لاقل رنگ داشته باشدمریم
وگرنه همین جا توی قلعه ام بس خواهم نشست

تمشک تلخ پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:15 ب.ظ http://www.bootimar.persianblog.ir

باران
می زند بوسه به انگشت درخت!

افروز ارزه گر پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:19 ب.ظ

چه خوبی تو
حالا یک کبوتر جای جغد می آید
مواظب باش یکی از پنجره ها باز باشد

vishno-k پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:44 ب.ظ http://vishno-k.blogspot.com

رویا مرگ نداره فقط اینطور حس می شه که هرگز نمیاد... هرکسی دنیای پشت تابلوی خودشو داره منتها آن شور و حرارت و عشقی که بین ما و سایه ی بابالنگ دراز یا تخیلات شیرین مثل هری پاتر وجود داره روز به روز تحلیل می ره... یه کتابی بود به نام آپارتمان طبقه ی سیزده... اول راهنمایی بودم که این کتابو خوندم... تخیل عجیبی داشت و منو اونقدر جذب خودش کرده بود که به واقع تو اون دنیا زندگی می کردم... جادو! این کلید رویاست و علاقه ی اسطوره ای ما به جادو هنوز به همون قوت قدیم پابرجاست... ما دوست داریم تو دنیایی سراسر جادو و اتفاقات عجیب و غیر منتظره زندگی کنیم

مهتاب جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:44 ق.ظ http://partline.blogfa.com

رویاهامون رویا نمیمونه که؟ یه روزی زندگی می کنیم ما هم مثل همه مردم دنیا؟ یه روزی، یه جایی ...

لیلا جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:32 ق.ظ http://www.eqlima.blogfa.com

امان از غروب های کشدار... امان

خاموش شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:22 ب.ظ http://www.khamoosh135.blogfa.com

...
بارت را ببند بیا به سرزمین خاموش
تو جادوگری
...

هانیه یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:41 ق.ظ http://aztobato.persianblog.ir

من که همیشه سعی کردم دنیای آرزوهام رو تو همین دنیای واقعی درست کنم... یعنی سعی کردم تو همین دنیای واقعی تو دنیای آرزوهام زندگی کنم...

لیلی یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:50 ب.ظ http://leiliel.blogfa.com/

من وقتی دیگه یازده سالم تموم شد، دست از آرزوی جادوگر شدن کشیدم. حالا جادو توی زندگی خودمو می بینم و اینه یه منگول بیشتر نیستم!
راستی بالاخره یه وبلاگ واقعی درست کردم. این یکی دیگه موندگاره!

پ.م دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:26 ب.ظ


میخوانیم همـچون گذشته !

سحر سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:24 ق.ظ http://www.lolllipop.blogfa.com

اییییییم ... یه چیزی بگم ؟ من کلن اوضام داغونه ! من هنوزم مثه همون شونزده هیوده سالگیم دارم خیال پردازی می کنم :| بعدش واسه همین کلن مشکل دارم ... هی تداخل ی سن با خیال دارم !

فریبا دیندار سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:28 ب.ظ

من عاشق این لینک های روزانه بودم مریم
چرا برش داشتی پس؟!
به خاطر این لینک هات هم که شده بودی هر وقت یم اومدم نت وبلاگت رو باز میکردم...

فریبا لینکهای روزانه م سر جاشه:)
اون باکسی که برش داشتم باکس گوگل ریدرم بود.خب تو که توی خود ریدر می بینی شرهامو،نمی بینی؟!
به بعضی دلایل مجبور شدم برش دارم.

فریبا دیندار چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:46 ب.ظ

می بینم
اما خب
دوسش داشتم
جدی می گم ها
دوسش داشتم
هوم..
شر هات رو اونجا می خونم
تازه
ژروفایل هم ساختم
دست می زنی واسم/!
البته ناقصه ها
اما همین که ساختم یعنی یه قدم رو به جلو ورداشتن :دی

لیلا جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ http://panjarekhuneman.persianblog.ir

یه ژروفایل از خودت میدی؟

نیلوفر شهسواریان جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:57 ب.ظ http://80005.blogfa.com

سلام...
خدا جلال آل احمد رو بیامرزه...
راستی دوچرخه به روز شد.

فلانی دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:22 ق.ظ

تو کسی به نام مونا آق شاهی می شناسی ؟
شش هفت ساله که باهاش رفیقی ولی
بهش یه زنگ بزن بگو فلانی گفته خاک تو سرت کنن. از بس که بزرگ نمی شی.راستی مریم,شاید هیچوقت دیگر مرا نبینی.

همین.

[ بدون نام ] دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:46 ب.ظ

مریم چه جوری عکس شر کنم؟! خودم ها... نه اینکه یکی گذاشته باشه منم شر کنم. ببخش سوال های گودری ام رو این جا می پرسم :دی

فریبا دیندار دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:47 ب.ظ

این بالایی من بودم ها :دی

ساسان سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:54 ق.ظ http://kg.persianblog.ir

سلام ... خوشحالم بعد از سالها دوباره پیداتون کردم و احساسا خوشایندی بهم دست داد چون یه دوست قدیمی رو پیدا کردم که واسم خیلی قابل احترامه ... موفق باشید

پسرک مزخرف سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:03 ق.ظ



وقت کردی یه پست جدید بزن.. .

هری پاتر دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:30 ب.ظ http://270daraje.blogfa.com

آقا والا اینجا هم خبری نیس..
مرغه همسایه غازه..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد