گفته بودم چو بیایی،غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
*شاید همین بیت باشد.همین بیت،نه کلمه ای بیش و کم.همین امید و انتظار که کسی جایی هست که نماد عدالت خواهی و غلبه حق بر باطل است.حالا تحقق این بیت می تواند یک شخص باشد یا یک حس،یک باور همه گیر،یک مفهوم که روزی جهانی شود...اما باور به موعود،می خواهد مهدی(عج) باشد یا سوشیانت(موعود دین زرتشت) برای من یعنی همین بیت.یعنی ایمان به روزی که غم از دلها می رود...
*بیش از اینها بحث می خواهد.همین چند خط را به احترام رازمان نوشتم.
کاش صدایمان بهش برسه
خسته ام
دیگه بس نیس
العجل
سلام. مایل به تبادل لینک هستید؟
در صورت تمایل، بنده را با عنوان :: در انتصاب دهم چه گذشت؟! :: لینک کنید و سپس در بخش نظرات اعلام فرمایید.
منتظر نظر شما (چه مثبت و چه منفی) هستم.
همین که کسی هست
که بیاید و بوی عدالت را بیاورد
همین کافیست
تو اسمش را هر چه میخواهی بگذار...
همه ی پست های نخوانده را یکجا خواندم و دوست داشتم همه را مریم
ایول به این میگن وبلاگ . ادامه بده خیلی با سبک هنریت حال میکنم.
رازمان؟
جای زخم ها که بر دل مانده ..از سر شوق یادمان نرود. ..
سلام مریم کاغذی!
من دوباره لینکت کردم
بهم سر میزنی؟
برام کلاس بذار نظر بده!
با اسم کامل ها!
میدونم شعرام قراضن ولی خب بلد نیستم دیگه چیکار کنم :دی