بعدا نوشت!:
این از کامنت نفیسه
دکتر شفیعی بازنشسته نشده مریم. این فقط یک چیزی بوده که خبرنگار اعتماد ملی "شنیده " بوده. تو رو خدا پراکنده اش نکنید این خبرو. امروز دکتر موسوی از خود دکتر شفیعی پرسید و اونم گفت که هیچ صحت نداره. احتمالا سال دیگه مطرح بشه که دکتر شفیعی هفتاد ساله می شه- انشاء الله (ان شاء الله برای هفتاد ساله شدنه ها نه بازنشستگی!)- یه نفر برای این که گزارش خبریش رونق بگیره و اون یکی برای این که سخنرانیش تاثیرگذار بشه همه رو نگران می کنن!
به هر حال بعد از بازنشستگی استادهای دانشکده حقوق خبر اصلا برام عجیب نبود که حالا احتمال بدم شایعه باشه،صاف بهش لینک دادم!ضمن اینکه اخبار چند شب پیش می گفت بازنشستگی استادها ربطی به دولت نهم نداره و یک روال اداریه،بنابراین فکر می کنم خبرهایی بوده.
آدم می ماند در مقابل همچین خبری چه بگوید!
دکتر شفیعی کدکنی را بازنشسته می کنند بعد می گویند اگر دلش خواست می تواند در خواست تدریس بدهد؟!
اصلا دانشکده ادبیات بدون امثال شفیعی،دینانی و باستانی پاریزی معنا دارد؟!
چهار ساعت تدریس دکتر شفیعی در هفته جای کی را تنگ می کند؟
عجب!!
بزن آن زخمه/بر آن سنگ/بر آن چوب/بر آن عشق/که شاید/ بردم راه به جایی...
عزیزم،تو چرا متوجه نیستی؟!!!! همه این کارها برای خود مردم و دانشجوهای عزیز است!!!!!!.اصلا آنها صلاح ما را بهتر از خودمان می دانند!!!!!چرا هی گیر بیخود می دهید!!!!بروید همان کتابتان را بخوانید،به این کارها هم کار نداشته باشید!!!!!!
چی بگم .....
در این جا سنگ را می بندند سگ را ول می کنند!!!!!
سلام گلم من مهسا دوستی ام!منو که یادت هست؟!!
یه وبلاگ جدید ساختم .منتظر حضور سبزت هستم! بای ژ
دیگه دانشگاه رفتن هم بی‌معنا شد!
چی بگم اینقدر از این اتفاقا زیاد میفته که ادم دیگه نمی دونه چی بگه
کاش می فهمیدند اندکی ...
اما نمی فهمند بسیار .
دکتر شفیعی بازنشسته نشده مریم. این فقط یک چیزی بوده که خبرنگار اعتماد ملی "شنیده " بوده. تو رو خدا پراکنده اش نکنید این خبرو. امروز دکتر موسوی از خود دکتر شفیعی پرسید و اونم گفت که هیچ صحت نداره. احتمالا سال دیگه مطرح بشه که دکتر شفیعی هفتاد ساله می شه- انشاء الله (ان شاء الله برای هفتاد ساله شدنه ها نه بازنشستگی!)- یه نفر برای این که گزارش خبریش رونق بگیره و اون یکی برای این که سخنرانیش تاثیرگذار بشه همه رو نگران می کنن!
پس جدا چه دل خوشی دارم من که هنوز می خوام تو دانشگاه تهران ادبیات بخونم!
واااااااا!!!!! مثلاْ خیلی استادای بهتری دارن جایگزین کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
قالب جدید مبارک...چه چیزهااااا!
این بابا که می گویی ...کد کنی(؟) شفیعی(؟) پسری برادر زاده ای نوه ای ندارد به جایش بیاید سر کلاس...؟
مشکل شفیعی نیست بعضیا اینقدر باد کردن که مدام برا خودشون جاباز میکنن
مریم محمدخانی که را که از شاعری بازنشسته نکرده اند. نه؟ خبری از شعرهای تازه نیست!
چه موجی افتاده تو دانشگاها.... کی میخواد بیاد جاشون؟؟؟؟
پ.ن۱: قالب وبلاگتو دوست دارم....اون رنگ صورتی و شاد، دوره زمونه اش مدتها بود که تموم شده بود....
حالای من و تو این رنگیه...خاکستری....
پ.ن۲:دلم برات تنگ شده....انتخاب واحدمون میگن ۶ شهریوره...اون موقع میخواستم بیام با بابا تهران...
سلام مریمم
خوبی فرشته خانوم؟
عزیزترین می بینم که حال و حوات عوض شده! اینو حتی از رنگ وبلاگت هم می شه فهمید.
فرشته خانوم! نترس! دنیا با ما و بی ما با کسانی که دوستشون داریم و بدون اونها هم ادامه داره!
با یه دل پرگله اومده بودم که شکایت کنم. اومده بودم از تو تمام بچه های دوچرخه ای که بی معرفت شدن- مثل خودم- شکایت کنم
اومده بودم بگم: آخر نه دل به دل رود؟ انصاف من بده/ چون است من به وصل تو مشتاق و تو ملول...
اما...!
انگار تمام شکایتامو کردم! به این میگن حسن تلخیص!
اما می بینم که انگار تو از من پر شکایت تری!
روزهای خاکستری بالاخره تمام می شن فرشته خانوم و من منتظرم تا دوباره طلوع صورتیت رو ببینم
شاد باشی
ببین جهان به مردم نادان دهد زمام مراد ...
بی شعوران در این مملکت خوشبختند جایی برای اهل فهم نیست...
جدا!!!!!!
خوب مگه دهقانی چقدر جا میگرفت ؟
دانشگاه واقعا دیگه چیزی نداره واسه اومدن
والبته جای علامت سوال بود که اینا هنوز درس میدادند
که البته رفع شد
شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
حال همه ی ما بد است. حال همه مان. مریم کمی گریه کن. کمی برای غمهایت گریه کن. اینجاست که حس می کنی بالاخره روز آخرتی هست.مریم خوب باش. خوب
با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز. بدین وسیله از شما دعوت می شود با عضویت در کمپین سلام خاتمی حمایت خود را از کاندیداتوری سید محمد خاتمی اعلام بفرمایید.
بیاید باهم به خاتمی و یارانش سلامی دوباره کنیم.
لطفا در صورت تمایل از دوستانتان نیز برای عضویت در این کمپن دعوت کنید.
با تشکر[گل]
سلام. دیدم کامنتی که برات نوشته بودمو برداشتی...خب البته می شد حدس زد...از امثال تو بعید نیست...دوست دارید همیشه چهره ی موجهی داشته باشید...حیف...حیف که حتی اینقدر آزاده و شجاع نیستین که انتقادهارو بپذیری...متاسفم مریم جان...متاسفم...
کامنتو برنداشتم دوست عزیزم،فقط یادتون رفته برای پست بالایی کامنت گذاشته بودین نه این پست!
خوش باشین.
یک تار موی دکتر شفیعی می ارزه به تمام دست اندر کاران نظام