ببخشید بوفه کجاست؟

بعد از حدود دو سال تحصیل در دانشگاه یاد گرفته ام،طرفی که آسانسور است نه،آن طرف بوفه است.

این دانسته که به نوعی شالوده های ذهنی مرا شکل می دهد مفیدترین آموخته ام در طول این دو سال است.

نظرات 7 + ارسال نظر
پرنیان یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:03 ب.ظ http://www.vertical-ocean.blogfa.com

هنوز یادمه که منو به جای بوفه بردی زیر زمین!!
واقعا تبریک می گم! آموخته ی بزرگیه! (;

مونا دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:09 ب.ظ

منم یادم نرفته که منو بردی بوفه هیچی بهم ندادی...
من بستنی زمستونی میــــــــــــــــــــــخوام.

mozhgan سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:00 ب.ظ http://mojisamanoo.wordpress.com

آرزویم این است
نروند این ملت
پای آن صندوقها
ندهند رای به نامردم ها
آه ای وای چه نادانم من
من نرفتم آن بار
پای آن صندوق رای
صندوق بدبختی
صندوق دولت آن مرد ابَر
آنکه چشمش را بست
تا نبیند گوجه
جز سر کوچه ی شان
میتکاند تن ما
آنکه سر برگرداند
تا نبیند اینجا
در همین نزدیکی
صف شیر
میکشد قد! میرسد تا فردا
آنکه رویت میکرد
C صدوسی ها را
که چنین مفتضحانه به زمین میخوردند
مردمش میمردند
آنکه با آن کت و شلوار وزین برفی
به پاسارگاد میرفت
و کمی آور تر
دم از آزادی ملت میزد.
تبر سد میزد. تبر آن سیوند!
من نرفتم اما
این بلاها ز کجا میریزند
ز کجا بر سر ما؟!
آرزویم این نیست
آرزویم نیست تا می نروند مردم ما
پای آن صندوقها
آرزویم اینست
پی امضا بروم
وبه یک روز به مقصود رسم
به خیابان بروم
گیر آن مردم سبزین پوشش
به من و روسری و مانتو و یک اول جنس!
پدر و مادر من را به ضمانت نکشد
دل من میخواهد
که خجالت نکشم گر پرزیدنتم رفت
به اروپا یا چین
دل من را ول کن
همه اش هذیان است....

فریبا چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.havijebanafsh.blogfa.com

عجـــــــــــــــــــــــــــــــب!

تهمینه پنج‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:15 ق.ظ

حالا تو تو دانشگاه تهرانی .
من که دانشکده مون ۴ طبقه است و از این کشف ها می کنم چی؟

فریبا پنج‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:40 ق.ظ

بی معرفت ها رو می گیرن!!!!





همین طوری گفتمااااااا فکر نکنی منظور داشتم(اما منظور داشتم!)

مهدی دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ق.ظ http://exa2.blogfa.com

سلام مریم جان.
ببخشید گفتم این رو برات بفرستم بخونی...
توی اون پستت نشد بفرستم زدم اینجا...
وقتی خوندیش پاکش کن...
ببخشید اگه...
یاااا علی

انتخابات یا اتتصابات...

آخر نمایش خیمه شب بازی که خیلی بیشتر به انتصابات شباهت دارد تا اینکه انتخابات باشد وآنگونه مسخره است که یک عنصر ظاهراً روزنامه نگارآنقدر قدرت دارد که می تواند در مورد شیوه های برگزاری نظر دهد و یا تأکید بر رد صلاحیت کردن های نامزدانی کند که جزو جناحی بوده است که 8 سال تمام در شرایطی که رژیم به خاطر صدور حکم فتوای مرگ خاتمی برای سلمان رشتی و حکم دادگاه آلمان برای محکوم کردن سران رژیم به اتهام ترور مخالفان در آلمان در ایزولگی کامل جهانی به سر می برد با آمدن خاتمی و رئیس جمهور شدنش با جریان اصلاح طلبان قلابی که نه توانست مشروعیت موقتی برای رژیم ایجاد کند بلکه زمینه و فضای مانور برایش فراهم کرد تا اینکه هم بتواند فشار بیرونی با زد وبند برای مخالفین برانداز به وجود آورد و فضائی به وجود آورد که در پوشش سیاست مذاکره ومماشات با اروپا اهداف هسته ای رژیم آخندی دنبال شد وهم اینکه این جناح وارد توطئه و زد وبندهای کثیفی گردید که موفق شد پای تجاوزگران نظامی را به خاورمیانه باز کرد و حکومت دو دشمنش در افغانستان وعراق سقوط ک و سازمان متشکل ومخالف مسلح وسازمان یافته اش در عراق مورد بماران نظامی قرار گرفت وخلع سلاح شد و شرایط برایش فراهم شد تا اینکه با توطئه وترور ودخالت گری در عراق بتواند دست به باج گیری بزند و وضعیت همین جریان مورد غضب واقع شده و رئیس جمهوری اصلاح طلب قلابی را ب مرله ای رساند که به عنوان سرپل از آنان استفاده شد و خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب در پایان مأموریت خودش اعلام کرد که نقشی بیش از آبدار چی برای نظام نداشته است اکنون طوری با نامزدان نمایش قلابی انتخابات شوراها با داوطلبین این جریان مغلوب واز صحنه حذف شده تنظیم رابطه وبرخورد می شود که گویا بیرون از رژیم آخوندی وجز مخالفان برانداز می باشند. آخر این رژیم جنایتکار با عملکرد وتجربه ی 28 ساله ای که از آن در دسترس می باشد که بقول خمینی عقد اخوت با کسی نبسته است و اکنون که هارترین وخرافه پرستان و متحجران در قدرت می باشند که شرایط پیروز شدن شان را سازش کاری وتسلیم طلبی اصلاح طلبان قلابیبه خصوص آخوندها خاتمی وکروبی فراهم کرد ولی بدترین فشار ها برروی رفسنجانی وخاتمی وکروبی وارد می شود واین پاسدار بازجو وخودخواه وهمکاره شده که از دیواره ی حمایت آهنینی سپاه پاسداران وولی فقیه برخوردار است آنچنان خودخواه و مغرور شده است که حتی نتایج پیروی را از پیش پیش بینی کرده است . الته با اعلام این موضع گیری که وی برایش از قبل هوار کشیده است باید گفت که بدانید نه انتخاباتی که در حقیقت انتصابات است ومهره ها هم از قبل تعیین وچیده شده اند. فقط اگر نمایش خیمه شب بازی به نام انتخابات برگزار می شود ، صرفاً برای وانمود کردن اینت که ا به مخاطبین فرصت منفعت وصاحبان قرارداد های کلان اقتصادی ونفتی وگازی وتجاری خارجی جا انداخته شود که مردم ایران خودشان در اینگونه نمایشات انتخاباتی شرکت می کنند. پس رژیم ضد بشری مشروعیت دارد. چون مردم هستند که خواهان پیش برد اهداف هسته ای می باشند و مسئولان ر ژیم جانی آخونی آنان را ملت نامیده اند ونه امت، واجازه هم به کسی نمی دهد که سر و سوزنی از اهداف فنآوری هسته ای مسئولین رژیم آخوندی عقب نشینی کنند. چونکه اهداف فنآوری هسته ای رژیم صلح جویانه است و دانش آن رشد یافته وخودکفا و بومی شده است که پاسدار غلامک دست نشانده ی ولی فقیه در سازمان ودر حالت نورانی ودر هاله ای از نور فرو رفته قول داد که می خواهد این دانش هسته ای را با عدالت بطور مهرورزانه به بندگان خدا درسراسر جهان صادر کند.پس رژیمی که دارای یک پاسدار غلامک دست نشانده هست و نزدیک از یک ونیم سال پیش به مردم محروم قول بردن نان بر توی سفره ی خالی اشان داد ولی اکنون رشد تورم وگرانی افزایش قیت ها در جامعه را به آنان داده اند چرا نباید که پاسدار تحلیل پیش بینی کند که باندهای وابسته به ولی فقیه که همه ابزار های تبلغاتی در اختیار دارند مردمی می باشند پیروزی هستند واگر نامزدان دوم خردادی حذف ر صلاحیت هم نشوند ودشان می دانند که شانس پیروزی ندارند؟






روزنامه ی کیهان یکشنبه 21 آبان ماه سال 1385

لطفاً جا نزنید!


بازی جنجال بر سر رد صلاحیت ها دوباره آغاز شده است. هنوز مدت کوتاهی از آغاز بررسی صلاحیت افراد ثبت نام کرده در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نمی گذرد و نتیجه بررسی صلاحیت ها توسط هیئت های اجرایی هنوز حتی به طور رسمی هم اعلام نشده، اما فریاد و فغان برخی مدعیان اصلاحات بلند است که «کاندیداهای شاخص» آنها در انتخابات رد صلاحیت شده اند. این ادعا در حالی مطرح می شود که اولا این عده خود پذیرفته اند که در شهری چون تهران که عملاً قلب انتخاباتی کشور محسوب می شود، تقریباً تمامی کاندیداهای شاخص آنها تایید صلاحیت شده اند و تا آنجا که به تهران مربوط می شود یک رقابت واقعی با اصولگرایان در پیش خواهد بود. از سوی دیگر حتی در شهرهایی که برخی چهره های اصلاح طلب واجد شرایط حضور در انتخابات تشخیص داده شده اند، اولا، فرصت و مجال قانونی برای اعتراض وجود دارد و ثانیاً وضعیت نهایی آن هنگام معلوم خواهد شد که هیئت های نظارت نیز رای خود را درباره صلاحیت کاندیداها اعلام کنند.
آنگونه که از خبرها برمی آید هیئت های نظارت قصد دارند در بررسی صلاحیت کاندیداها آسان گیرانه رفتار کنند. «احمد توکلی» نماینده شاخص مجلس هفتم- که متولی نظارت بر انتخابات شوراهاست- روز گذشته درباره روند بررسی صلاحیت ها در هیئت های اجرایی گفته است که مجلس در این روند تجدیدنظر خواهد کرد. پس عجالتاً می توان نتیجه گرفت مسئله نه «تمام شده»! است و نه آنقدر ها که متخصصان مظلوم نمایی ادعا می کنند «جدی». اصل مسئله جای دیگری است. اصلاح طلبان مدت هاست می دانند که در انتخابات آتی شوراها شانس چندانی ندارند و تنها چیزی که آنها را امیدوار می کند این است که یا اختلافی چنان شدید میان اصولگرایان به وجود آید که مجالی برای تنفس آنها پیدا شود و یا در صورت باخت-که اگر اصولگرایان به ائتلاف برسند، احتمال آن بسیار است- بتوانند با آویختن از حربه هایی چون رد صلاحیت و امثال آن، فقر خود از حیث سرمایه اجتماعی را بپوشانند.
ظاهراً اصلاح طلبان در وضعیت سختی قرار گرفته اند. از یک سو چند دستگی و تنبلی انتخاباتی سخت بر فضای این جبهه سایه افکنده است، از سوی دیگر کاندیداهای شاخص آنها در تهران تایید صلاحیت شده اند و مجبور به رقابت با اصولگرایان هستندو علاوه بر اینها امید به موفقیت پروژه اختلاف افکنی در میان اصولگرایان هم روز به روز کمرنگ تر می شود.
با این اوصاف سروصدا درباره رد صلاحیت از جانب برخی اصلاح طلبان در شرایط فعلی را باید به معنای پذیرش زود هنگام باخت در انتخابات تفسیر کرد. باختی که از حالا باید دست به کار توجیه آن بشوند.


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد