میان پنجره و دیدن همیشه فاصله ای است/چرا نگاه نکردم؟

مثل قدیمها.همون روزهای دوری که بساطم رو پهن می کردم لب پنجره.کتابهام-دفترهام-خودکارهام...خوابهای طلایی رو روشن می کردم.ماه رو نگاه می کردم و می نوشتم.از میون ساختمونهای بلند پیدا کردن ماه خیلی مزه می داد.چند وقت پیش بود؟فکر کنم سه ماه پیش.اما خیلی دوره.سه ماه پیش به اندازه ی فرسنگها دوره.سه ماه پیش همه چی بوی بارون می داد...

می دونی...؟نمی دونم تا حالا حس کردی یا نه.بعضی وقتها هست که نوک انگشتهات می سوزه.اون موقع است که می فهمی موقع پهن کردن وسایلته.سوزش انگشتان=خلق یک شعر-یک داستان-یک لحظه ی قشنگ و فراموش نشدنی که افکارت وول می خورن و زیر گوشت زمزمه می  کنن و تا ننویسیشون ولت نمی کنن.

انگار یک قانونه.«قانون نا نوشته ی بازی من.بازی من تنها.کنار پنجره.با یک دفتر و یک قلم و یک نوا از دورهای دور...»

کلمه ها توی مغزم می چرخن.می شن حرف.گاهی وقتها شکل شادی می شن و مثل پروانه توی سرم پرواز می کنن.بعضی موقعها غصه دار می شن و می نشینن یک گوشه و جم نمی خورن.کلمه ها رو دوست دارم.برام مثل بال می مونن.بهم جرات پرواز می دن.

* چند وقته نوک انگشتام وز وز نکرده.چند وقته کلمه ها دور سرم نچرخیدن.چند وقته دنبال ماه نگشتم.چند وقته بوی بارون نمیاد.دلم برای اون شعرها و داستانهای چرت و پرتم که هیچ شخصی جز خودم نمیخوندشون تنگ شده.تازگیها انگار غریبه شدم با نوشتن...


پیوست:عنوان مطلب از فروغ فرخزاد است.

نظرات 10 + ارسال نظر
لات جوانمرد پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:24 ب.ظ http://laat.persianblog.com

من فکر کنم وقتی داشتی این مطلب رو می نوشتی نوک انگشت داشته وز وز می کرده ....زت چوغ

ققنوس پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:29 ب.ظ

واسه شروع دوباره دیر نیست ;)

یگانه پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:55 ب.ظ http://yekiyedoone.blogsky.com

این کیست که به جای من قلم برمیدارد...
می نویسد و
می نگارد
هر آنچه که در دل من است
بر پهنه ی شوره زتر گونه ام....
این کیست؟

نرگس پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:29 ب.ظ http://www.rozaneh1001.blogsky.com

سه ماه پیش برای من بوی بارون می اومد ولی بارون نیمد ولی حالا...

من خودم و مسعود جمعه 19 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:30 ق.ظ http://3tadoost.blogsky.com

سلام
چرا فکر میکنی کسی جز خودت اونا را نمیخونه !؟!!
بهتره نوشته هات را بزاری تو وبلاگت . اونوقت میبینی کسی اونا را میخونه یا نه !

موفق باشی ...

بهرام شنبه 20 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:24 ق.ظ http://www.dokhtarankimiagar.blogsky.com

با مسعود موافقم همه می خونیم زود زود بنویس چون قشنگ می نویسی

مهنوش شنبه 20 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 05:54 ب.ظ

سلام

گندمزار شنبه 20 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 06:29 ب.ظ http://gandomzar.com

انگشتام نمی سوخته ولی خیلی وقته کلمه ها دور سرم می پیچن ... نمی نویسم که محکوم نشوم.

موافقم به آدم جرعت میدن
خوش باشی

کاوه یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:54 ب.ظ http://mybluedreames.blogsky.com

سلام خوبی وب لاگ زیبائی داری با تبادل لینک موافقی ؟

گرافیست سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:43 ق.ظ http://graphict.persianblog.com

خوب زیاد لازم نیست راجعبش بغصه ای .. اینم یه مرحلس که باید رد شه ... انگشتا یه وقتایی ساکت میشن ... زیاد طولانی نیست مهم اینکه یه تحول خوب اتفاق می افته و بهتر از قبل خواهی نوشت!! :*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد