تا کی می خواهیم ادامه بدیم؟به کجا می خواهیم برسیم؟با این دعواها و تحقیرها,با خراب کردن همدیگه قراره کجا رو فتح کنیم؟دوستان عزیز وبلاگ نویس,همسایگان مجازی من.فکر می کنید آخرش چی میشه؟این دعواهایی که هر چند وقت یک بار توی وبلاگستان راه می افته قراره چی رو ثابت کنه؟
می خواهیم توی وبلاگستان چی رو یاد بگیریم؟اصلا برای چی وبلاگ داریم؟این چیزهایی که توی وبلاگهامون می نویسیم به راحتی می تونه توی یک دفتر خاطرات جا بگیره.ما می نویسیم تا بقیه رو توی افکارمون شریک کنیم.می نویسیم تا انتقادها رو بشنویم و با تشویقها دلگرم بشیم و با دوستان وبلاگی دنیای جدیدی رو تجربه کنیم.جز اینه؟پس چرا تحمل کوچکترین انتقادات رو نداریم؟چرا فقط منتظر یک فرصتیم تا کسی رو که عقایدش رو قبول نداریم له کنیم؟ما که از همه چیز انتقاد می کنیم.از خدا,از دین,از زمین,از زمان...پس چرا خودمون توی حل کردن کوچک ترین مسائل موندیم؟ما که این همه ادعای دموکراسی داریم.پس چرا نمی تونیم عقاید همدیگه رو بپذیریم و با اونها کنار بیاییم؟
قرار نیست که همه ی آدمهای دنیا مثل هم فکر کنن.اصلا اون چیزی که یک جامعه رو تشکیل میده طرز فکرهای مختلفه.این وبلاگستان هم نمونه ای از جامعه ی اطرافه.هر آدمی حق داره عقاید خودش رو داشته باشه.
یک بحث راه می افته.دعوا شروع میشه.کم کم دامنه ی دعوا گسترده میشه و چند نفر به دعوا کننده ها(!) اضافه میشه.بعد کامنتها میشه فحش.نوشته هامون میشه تحقیر و توهین.
دوستان...کمی بیندیشید.صلح و آرامش را از دنیای وبلاگستان نگیرید اگر دوست دارید در دنیایی سرشار از صلح و آرامش زندگی کنید!
بعد از تحریر:در این پست جواب تمام نظرات را می دهم.

نظرات 15 + ارسال نظر
باران یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:42 ب.ظ

چی شده ؟
چرا این قدر عصبانی ...
اگه این بحث ها به جایی می رسه بد نیست ...
اینا مشق دموکراسی ...
خیلی مونده تا دموکراسی !!

امیدوارم هم این بحث ها به جایی برسه و هم دموکراسی که آرزوی رسیدن بهش رو داریم...

بهرام یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:25 ب.ظ http://d

بله؟!

ققنوس یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:28 ب.ظ

مثل اینکه جنگه :دی
من که همیشه واسه خودم یه گوشه ام ... نه کسی کاری به کارم داره نه من به کار کسی کار دارم ...
این جور کارار مال اون کله گنده هاست که هی به هم میپرن ...

بعضی وقتها واقعا احساس می کنم بعضی از وبلاگها میدون جنگه!
و فکر می کنم کله گنده ها(به قول تو) دقیقا به خاطر سابقه و تجربه ی بیشترشون باید از این جنگها دوری کنن.

محیا دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:01 ق.ظ http://rahayee.persianblog.com

ما تاب شنیدن انتقاد را نداریم چون الفبای ان را نیاموختیم.
من هم موافقم

فکر می کنم لحن انتقاد کردن هم جزو الفبای آن است.
شاد باشید.

من خودم و مسعود دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:47 ق.ظ http://3tadoost.blogsky.com

حالا شما خودتو ناراحت نکن

یکی منو بگیره!!

مریم دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:14 ب.ظ http://maryami.com

همینی که من خیلی وقت بود میخواستم بگم مودبانش اینی بود که تو نوشتی!

ممنون که به این نتیجه رسیدی نوشته م مودبانه بود!

لات جوانمرد دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 05:25 ب.ظ http://laat.persianblog.com

موافقم ...زت چوع

خوشحالم که موافقی...زت چوغ!

نوشی دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:47 ب.ظ http://nooshi.net

سر چه کسی و کجا مگه دعوا شده؟... ممکنه به منم بگین؟

نوشی عزیز...ترجیح می دهم اسم کسی را نیاورم.اما شاید نظر ققنوس براتون جالب باشه.

یاس دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:25 ب.ظ http://lovelyrose.blogsky.com

سلام
با بعضی از مشکلات هیچ وقت نمیشه کنار اومد
موفق باشی

این مشکلی که مطرح کردم یکی از مشکلاتیه که میشه دست به دست هم حلش کنیم.شاد باشی.

آوای من دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:23 ب.ظ http://avayeman.blogsky.com

جریان چیه؟! من اصلا تو باغ نیستم!

جریان دعواهاییه که هر چند وقت یک بار توی وبلاگستان راه می افته.و بی خبری از اونها دلیل توی باغ نبودن نیست!

بانو سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:11 ب.ظ http://banoo.blogsky.com

سلام به مریم عزیزم

ممنون از کامنت خوشگل و پر از صفات.

نمیدونم چی شده ولی با حرفات موافقم

امیدوارم یه ذره به کارایی که میکنیم فکر کنیم

خواهش می کنم.قابل شما رو نداشت!
امیدوارم این نوشته م تاثیر داشته باشه...فقط همین!

باران چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:48 ب.ظ

قرار بود جواب بدی !!!

ببخشید دیر شد...اینم از جواب!

مهران پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:39 ق.ظ http://bobogoal.blogsky.com

به نظر من ٬ همه این ها به این دلیله که مفاهیمی مثل دموکراسی و حق آزادی بیان و خیلی چیزهای دیگه تو جامعه ما نهادینه و عمومی و کاربردی نشده است و همه ما فقط از آنها حرف می زنیم . عقیده هر کسی برای خودش قابل احترام است و باید دیگران هم به آن احترام بگذارند .
راستی ٬ موضوع چیه ؟ من از این ماجراها بی خبرم .

می دونی...حداقل چیزی که ما توی جامعه می تونیم ازدموکراسی و آزادی بیان داشته باشیم اینه که نظرات و عقاید همدیگه رو تحمل کنیم.منظورم انتقاد نیست.منظورم برداشتها و عقایدی است که هر فرد با توجه به شرایط و محیط زندگی ش از اوضاع اطراف داره.اما متاسفانه این موضوع توی وبلاگستان اون هم از طرف کسانی که به شدت ادعای دموکراسی دارند کمرنگ شده که به نظرم رسید اگه اون رو مطرح کنم بد نباشه.

۳۰ریش پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:46 ب.ظ http://www.30rish.tk

سلام.وبلاگ و نوشته های قشنگی بود.اگر مایل بودی که به هم بلینکیم برام پی ام بفرست.

فکر نمی کنین که این کامنت جواب داشته باشه؟!

مصطفی جمعه 12 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 04:13 ق.ظ http://www.m-farahi.blogsky.com

به قول یک پیر وبلاگ نویس
نوشته های یک وبلاگ رو هزاران چشم می خونه

اما نظر شخصی بنده اینه که یه کسی که وبلاگ میزنه باید دل و جیگر انتقاد و حتی ... رو داشته باشه .(البته تا یه جایی)
اما نظر دهنده ها هم باید مراعات وبلاگ نویس رو بکنن اگه از نوشته ای خوششون نیومد فوقش ضربدر گوشه ی راست صفحه رو بزنن دیگه نگاهی هم پشت سرشون نندازن

اما انتقاد کردن با تحقیر و توهین و کوچک کردن افراد خیلی فرق داره.من هم با نظر آن پیر وبلاگ نویس موافقم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد