1-قول دادن کاری نداره،آدم قول میده بعد میزنه زیر قولش!
2-به من ربطی نداره که من اونجوری نبودم که تو فکر می کردی،خیلی بده آدم به خاطر خودش بودن تاوان پس بده.من دلم میخواد خودم باشم.خود بودن جرمه؟
3-چرا همیشه برعکس اون چیزی میشه که آدم فکر می کنه؟از این به بعد برعکسی فکر می کنم تا برعکس اون چیزی اتفاق بیفته که فکر کرده بودم،احتمالا همون چیزی از آب در میاد که دلم میخواد،پیدا کنید پرتقال فروش را!
4-از دیروز تا حالا دارم وبلاگ میخونم.چقدر آپ تو دیت کردید این چند روزی که من نبودم!
5-شما هنوز دارید اینجا رو می خونید؟!
ایول من چه هی اول می شم ......با سومی که گفتی پایم ...منم همه کار هام برعکس می شه ...زت زیاد
درود بر شما!
چقدر جالب و ساده می نویسید... خداوند نگهدارتان باد!
بدرود!
نبینم بزنی زیر قولت ها...بده ..اونقد
سلام مريم عزيز، خواهر گلم
برگشت دوباره‌ات مبارک...
منم برگشتم..
ولی در ترديدم؟!
ميان ماندن و رفتن؟؟؟
...
سلام
به نظر من کار شما تقریبا مثل کار خیلی از آدم هاست
آدم همیشه نمیتونه رو همه قول های خودش بمونه اصلا نمیشه مگر اینکه آدم خیلی با حال باشه که کم پیش مییاد
http://myaidin.blogspot.com
سلام وبلاگ جالبی داری به من هم سر بزن فدات علیرضا
سلام.......خیلی زیبا مینویسی.......به بلاگ منم سر بزنی خوشحال میشم........پیروزو سر بلند باشی
می دونی هر چیزی غیر خودم، ضعیف ترین کسه.
با این حال من سالهاست اتود میریزم و بازی می کنم. ولی یه جاهایی کم می آرم. الان بیشتر تئاتر می بینم تا بازی کنم. شاید. الان کجام؟!