امروز یه حس وحشتناک بهم دست داد.سر کلاس نشسته بودیم.یکی از معلم ها که باهاش مشکل دارم داشت حرف میزد.توی ذهنم داشتم دق و دلیهام رو سرش خالی میکردم.یه دفعه دیدم داره به من نگاه میکنه.احساس کردم داره فکرمو میخونه.یه آن ترسیدم.اگه آدما میتونستن فکرای همو بخونن چی میشد؟من که ترجیح میدادم بشینم تو خونه و جایی نرم!
سلام خواهرجووونم..
خوبی؟
ماه مهر هم اومد..
برام دعا کن...
وای که چه حالی میدههههههههههههههههه
سلام ..اتفاقا عالی میشد ... اگه از اول دنیا اینجوری بود :) موفق باشی ای ماه شب ۱۳+۱ ( بقیه دوستان اینو جدی نگیرن خودش میدونه شوخیه ها ها ها ....:)) )
مریم جون تو که برنامه را برامنزدی ؟
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوشبه حال شما بلگ سکایی همتون بازدید کننده هاتون زیاده.من ببدبخت وبلاگم وسط ۱۰۰۰ تا وبلاگ دیگه چپیده.
سلام...
شاید من الان دوست داشته باشم فکرشو بخونم...
اونو می گم...
همون که تو وبلاگم نوشتم...
یه سر بزن و منو راهنمایی کن.
چی میشد اگه که میشد..عالی بود..اگه فکرمون با حرفمون و عملمون یکی باشه دیگه ترس نداره که!!
تو خونه هم میشه فکر بقیه رو خوند که جای خوبی نیست برای در رفتنD:
الآن هم آدم ها میتونن فکر همدیگرو بخونن ها...
salam...age adama fekre ham ro mikhoondan ehtemalan kamtar rajebe ham fekraye bad mikardan...yani majboor boodan ke intor bashan...chera inja farsi nemishe nevesht..?
سلام
من فکر می کنم اون وقت خیلی از فکرایی که ما الان از فهمیدنش توسط دیگران شرم داریم ؛ عـــــــــــــادی می شدن ...
... یا ریشه کن ...
سربلند بمونی و ایرونی .
سلام من بالاخره برگشتم!!!!!!!!!!!!!
هیچم چیزی نمی شد اگه بقیه فکر ادمو می خوندن. تازه می دونی خیلی از اتفاقا و دروغا و کلاه برداری ها نمی شدن .
مگه همیشه فکرهای وحشتناک تو کلت وول می خوره
؟!! :))
سلام اگه اجازه میدی میخواستم بهت لینک بدم ؟