من چه حقی دارم؟الان بشینم اینجا و با بی خیالی از جنگ بنویسم.عجیب غریبه نه؟من چه میدونم جنگ ایران و عراق چی بود؟من که ندیدم.من که نبودم.ندیدم؟پس الان چی دارم میبینم؟این همه شیمیایی از کجا اومده؟از اون جنگ 7 ساله ی لعنتی؟چرا لعنتی؟مگه من فیلم از کرخه تا راین رو ندیدم؟مگه من بارها با سوت آهنگشو نزدم؟مگه بابای چند تا از دوستای من شهید نشدن؟چه راحت دارم می نویسم!به همین راحتی بوده شهید شدن؟حتما سخت بوده.حتما دردناک بوده.پس چرا هی این ور و اون ور می نویسن آرزوی خیلی ها شهادت بوده؟خیلیه ها.اینکه آرزوی یکی شهادت باشه.هیچ وقت این صحنه ی از کرخه تا راین رو یادم نمی ره:

ایستاده بود کنار راین.داشت با خدا حرف می زد.داشت فریاد می زد.حرفاش یه بوی خاصی میداد.بوی غربت.بوی گم شدن.بوی رفتن.....

الان خیلی ها غریبه ان با ما.خیلی ها بوی غربت میه کاراشون و حرفاشون.یادمون رفته؟به همین راحتی فراموش کردیم؟آخ..چقدر بده چرا باید یادمون بره اشکای دخترکان کوچک در نبود پدر.چرا فراموش کردیم؟یعنی اینقدر توی عادتهای روزمره گم شدیم؟ خیلی راحت فراموش کردیم.هی خودمون رو زدیم به اون راه.الان از اون همه شهید چی یادمونه؟یه مشت اسم کوچه و خیابون.اسم شهید همت میاد یاد چی می افتیم؟یاد یه اتوبان طولانی که میشه توش با سرعت 120 ویراژ داد و یه عالم آهنگای ایتس-ایتس گوش داد.خودمم همینم ها.داریم از یاد می بریم.داریم همه چی رو میذاریم زیر پامون.فقط تقصیر من و تو نیست.نمیدونم تقصیر کیه.فقط میدونم تقصیر اون پیرمردی نیست که توی کوچه ی پایینی زندگی میکنه.همون پیرمردی که وقتی تاسوعا میشه عکس پسر جوونشو با یه روبان سیاه میذاره دم خونه ش.بعد میشینه و آروم آروم گریه میکنه......

نظرات 13 + ارسال نظر
گندم زار چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:13 ق.ظ http://gandomzar.blogsky.com

سلام ... آدم ها فراموش کارند همیشه هم لطف هارو زودتر فراموش میکنند ... خدا کنه یه ذره بیشتر نگاه کنیم ...
قشنگ نوشته بودی حرفی نمونده ...

رضا چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:04 ب.ظ http://reezza.blogsky.com

وبلاگ باحاب داری به ما هم سر بزن اگه میشه یه لینک خم بدی بد نیست

بانو چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:21 ب.ظ http://banoo.blogsky.com

سلام مریم عزیزم..

واقعا برام جالب بود ..دلم مور مور شد منم گاهی وقتا به اینا یی که نوشتی فکر میکنم..واقعا تلخه..

ولی اینکه چرا و تقصیر کیه منم نمیدونم...شاید تقصیر اوناییه که اونقدر زندگیه مردم رو تلخ و سخت کردن که دیگه هیچی یادشون نمیمونه...

شاد باش و شادی بخش..

ققنوس چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 04:10 ب.ظ

من که ترجیح میدم یادم بره

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:29 ب.ظ

پسر مثبت پنج‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:52 ب.ظ

سلام مریم جان
مثل همیشه قشنگ ولی غمگین
واقعا که از کرخه ... کاره قشنگی بود آدم هرچی سنگ دل باشه این فیلم اشک آدم را در می یاره
درست میگه ما یادمون رفته و این تقصیر من یا تو نیست
تقصیر اون بالا بالا یی هاست که تشخیص د ادن یه هفته
بسه برای یاداوری
هرچیه تقصیر سر دسته های این ملکت اصلا هیچ کاریش رو حساب کتاب نیست
ولش کن نمیخوام وب قشنگ و ظریفت را از حرف های سیاه سیاست پر کنم
یا حق

یاشار جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:20 ق.ظ http://www.ketab.blogsky.com

مردگان این سال
عاشق ترین زنده گان بودند .
( شاملو )
---------------------------------------------------------
و شاید با اندکی تاسف بتوان اضافه کرد :

و غافل ترین شان

یاسمین جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:04 ق.ظ

سلام مریم عزیزم
می تونم منم فریاد بزنم؟
می خواستم کاشفان فروتن شوکران شاملو را برایت بنویسم
ولی...
فراموش شد
نقطه سر خط.
...

فیروزه جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 04:37 ب.ظ http://firoozeh.blogsky.com

آخ که به شدت هر چه تمام تر باهات موافقم...واقعا که آدمای مزخرف و فراموشکار و بی خودی هستیم
الهی من دور این فرشته کوچولوی بامزه ی تو برم...

[ بدون نام ] جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:05 ب.ظ http://pc-cheats.persianblog.com

سلام.تبادل لینک میکنی؟

فرامرز شنبه 5 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:05 ق.ظ http://farasolove.blogsky.com

سلام...نوشته جالبی بود از نظر موضوع...نباید از یه سری حقایق گذشت ...واقعا گروهی برای ملت از جان گذشتند....(فرامرز)

میلاد شنبه 5 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 04:40 ب.ظ http://shahr.blogsky.com

سلام.وبلاگه خوبی داری.در مورد مطلبتم به نظر من هنوز فراموش نشدن.

هلن سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:23 ق.ظ http://helen1866.mihanblog.com

سلام مریم جان
وبلاگت فوق العادس.این مطلبتم واقعا قشنگ بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد