نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست

دلم برایتان تنگ می شود.
با بهترین آرزوها
خداحافظ!
نظرات 69 + ارسال نظر
دختری با لبخند صورتی! جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:29 ب.ظ http://so0oratiii.blogsky.com

خداحافظ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اورانیا جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:40 ب.ظ http://ourania.blogsky.com

ای بابا! من تازه پیدات کردم. میخواستم گلیممو بیارم اینجا پهن کنم ... کلی نوشته های قشنگ بخونم. چه دیر رسیدم :(

سهیک آخرین ترانه ی باران شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:27 ق.ظ http://www.tabar.blogsky.com

نازنین مریم با درودی گرم

کجا؟.............؟

می دانم امیدوارم هرچه زودترمحرم اسراررا پیداکنی

تندرست و شادکام باشی نازنین

Microsoft شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:59 ب.ظ http://arii.myblog.ir

کوچ آخر
دردهایمان تمامی ندارد انگار.سرنوشتمان با دود و درد گره خورده و هیچ کاری نمی شود کرد برای نورهایی که خاموش می شود.آسمان شهرم خاکستری تر از همیشه است و آتشی که زبانه می کشد سوزان تر...دیگر اشکی نمانده برای ریختن.آرام می نشینیم و منتظر می مانیم تا ببینیم دفعه بعد نوبت کیست.بگذار مشق شب این روزهایمان این باشد.نگو دل خوش کرده ام.بگذار آخرین کورسوی امید روشن بماند.بنویس:بهار خواهد آمد،بهارخواهد آمد،بهار خواهد آمد...

مسیح شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:21 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام مریم عزیز

راستش کمی جا خوردم وقتی با این پست کوتاه رو به رو شدم

ولی خب

مطمئنم که حتما شرایط به گونه ای بوده که صلاح رو در خداحافظی دیدی

هر چند که

مسیح هیچ وقت به طور قطعی خداحافظی نمی کنه

امیدوارم بازم بتونی برگردی و اون موقع

این نوع خداحافظی مانعی نشه برای برگشتنت

در مورد اون شخصی که نظر دادی اما ؛

هر چند که قابل تحمل به نظر نمیاد

ولی واقعیتیه که باید باهاش کنار اومد

می شه مسخرش کرد

می شه تحقیرش کرد

می شه دستش انداخت

اما همه ی این کارا تف سربالا هستن

مسیح پیش خودش می گه

شایدم بشه بهش شخصیت داد

شایدم بشه ...

نمی دونم

ولی اینو می دونم که

منم دلم می خواست هنوزم خاتمی رییس جمهور بود

...

:)

هر کجا هستی

و در هر حال

سلامت و سربلند بمونی و ایرونی

...


منتظر بازگشتت می مونم

...

*پرنسس* یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:28 ق.ظ http://yasesefid.blogsky.com

« لحظه ها شاید معنای حقیقی زندگی باشند »

و گاهی گذر از یک لحظه .. گذر از یک زندگی است .. فراموش مکن



دلم برات اونقدر تنگ شده بود
که وقتی رسیدم اینجا دلم خواست خودم رو بمالونم به بالهای
سفید و فرشته گونت

دوست دارم همیشه باشی

موفق باشی

پیام یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:13 ق.ظ http://payamra.com

بازهم خداحافظی ؟ سفر بخیر ....

هامون یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:24 ب.ظ http://bach.persianblog.com

نه! نمی خواهم های و هوی کنم که:« نه! تو را به خدا٬ نرو...»
نه!...اما شک ندارم که از ننوشتن و رفتنت برایم خواهی نوشت...

مریم دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:35 ب.ظ http://wind-taste.persianblog.com

تو هم داری میری ؟ برای همیشه یا موقت ؟

ققنوس سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:03 ق.ظ

چیییییی؟ دهه ! کجا به این زودی ؟ بودی حالا !!
کجا میذاری میری ؟ آخه اینم شد دلیل ؟!
خوب یه چیزایی بنویس که فرقی نکنه کی میخونه !
اینکه محرم اسرار نیست که دلیل نمیشه آدم حرفشو نزنه ...
اگر اینجوریاست که آدم باید کلا حرف زدنو بیخیال شه ! ... معمولا مردم میان تو نت حرفاشونو میزنن چون فکر میکنن محرمهای رازهای گم شدشون اینجا تو سایبر جمعن ...
هر وقت نکته هات ته کشید دلیلت واسم قانع کننده میشه ... ولی اینکه میگی نکته ها هست بسی !!! ... من میگم گور بابای محرم اسرار ... صاف واستا و حرفتو بزن ... مگه آدم چقدر زندست ...
شایدم عقل من کمه نمیکشه ... ولی من دلیلشو نمیفهمم ... رفقا و خواننده های لحظه های کاغذیت که اینهمه مدت باهات بودن تا اینجا رو بیخیال میشی و به همین راحتی پشتتو میکنی بهشونو میری ؟ ... یعنی دلیلت ارزش اینو داشت ؟ ...؟؟؟ لابد داشته دیگه ...
ولی میتونی بری یه جای دیگه ... و فقط به کسایی که خودت صلاح میدونی بگی ... نمی تونی ؟ ... من خیلیا رو میشناسم که به دلایل مختلف مسافرن ... یکیش خودم که وبلاگ اولیم رو پرشین به ابدیت پیوسته ...
برگرد دختر ...
هیچ دوست ندارم ببینم لحظه های مریم کاغذی ما مچاله شدن ...
برگرد ...

ولی اگرم رفتی و مارو قابل ندونستی ...
...
به هر حال ...
موفقتر از اینی که هستی باشی رفیق :)

لات جوانمرد یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ق.ظ http://laat.persianblog.com

ایشالا بر گردی ......حالا دیر و زودش داشته ولی سوخت و سوز نداشته باشه خوبه

میلاد یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:31 ب.ظ http://philsof.blogfa.com

حق داشتی خداحافظی کردی!!
...برو بلاگفا

گندمین دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:11 ب.ظ http://gandomin.com

منو نصیحت می کنی بعد خودن میزاری میری ...
منتظرت هستم ... برمیگردی شاید با یه نام دیگه!

ماه مهر سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:59 ق.ظ http://mahemehr.blogsky.com

یعنی این آخرین پستت بود...؟؟!!!
...
من منتظرت می‌مونم.

ثمین سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:07 ب.ظ

سلام مریم جان . خوبی خوشی سلامتی ؟ چکار میکنی بادرسا؟ واقعا برام مهم نیست که باهاشون چیکار میکنی گفتم شاید خودت علاقه مند باشی که اونم فکر نکنم...!
مریم جان من ایمیلت را به دلایلی از دست داده ام اگه باهام تماس بگیری ممنون میشم چون دلم واقعا برات تنگ شده . در ضمن یه مقدارم نگرانت هستم.-در نقش مامان احتمالن!.
البته هر موقع فرصت داشتی چون شرایطط ر کاملا درک میکنم.
خوش باسشی و موفق
ثمین

هاجر چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:57 ب.ظ

سلام مریم.دلم خیلی برات تنگ شده .... خیلی... یاد تو بودم...کجا میری ؟چرا مری؟برنمی گردی؟ ....از اینجا هم میری؟(اخرین منبع دسترسی من به تو)نمی دونم .خودت بهتر می دونی چی کار کنی.
(لبریز از گفتن و در هیچ سویت محرمی نیست)
..................................
.................................................
............................................................
همین!

مریم جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:21 ب.ظ http://wind-taste.persianblog.com

ببینم تو همچنان منتظر اومدن منی ولی خودت رفتی ؟؟؟؟؟؟
من نمیام تا تو بیای .
ترک نکن اینجا رو !

سیامک جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:59 ب.ظ http://siamaksalimy.blogsky.com

از اینکه به من سر زدی خیلی ممنون .
باز هم از این کارها بکنید .
مرسی .

پوریا جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:08 ب.ظ http://pooria.tk

خدافس !

مینو شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:58 ب.ظ

سلام
خوبی گلم
بخدا منم دلم تنگه برا اون روزا تو اواز

زهرا یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:08 ق.ظ http://www.obscurity.persianblog.com

منم مدتهاست مترصدم یک همچین پستی بدم در وبلاگم اما ... نمیدونم . شاید تنها چیزی که نگهم داشته تا به حال ، این بوده که تنها جایی که مال خود خودمه همونجاست گرچه که سرد باشه و بی روح . با بستنش همین یک جا رو هم از دست می دادم . بارها از خودم پرسیدم : "حکایت گفتن بیهوده تا چند ؟" اما نشد ! انگار جسارت تو بیشتر از من بوده . به هرحال سر می زدم همیشه اینجا . گواینکه کامنتی نمی دادم اما می اومدم . دلم گرفت وقتی فهمیدم بستی اینجا رو . کاش دوباره برگردی !

نارسیس یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:08 ب.ظ http://pacific.blogsky.com

یعنی رفتی؟!!

چشم تو چشم یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:12 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

قرار نبود شوخی کنیا !!!!!
کجا بابا ... خدافط خدافط می کنی چرا .. میخوای بری چیکار کنی حالا !!؟!
نرو ! .. خوب ؟!
آفرین

گندمین دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:04 ق.ظ http://gandomin.com

بر می گردی ، بر نمی گردی ، بر می گردی ، بر نمی گردی ، بر می گردی !

مینو دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:11 ب.ظ

منو با خودت ببر
هر جا باشه خوبه

گندمین شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ب.ظ

مریم

مینو دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:21 ب.ظ

سم!!!!!!!!!!!!!
خواهش میکنم از دوری نگو دلم لبریزه..........
من ارزو میکنم هر باشیخوش باشی
موفق باشی
ببخشد منو

سیامک پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:30 ب.ظ http://siamaksalimy.blogsky.com

وقتی که گریه کردیم گفتن بچه ای
وقتی خندیدیم گفتن دیوونه ای
وقتی جدی بودیم گفتن مغروری
وقتی شوخی کردیم گفتن سنگین باش
وقتی حرف زدیم گفتن پرحرفی
وقتی ساکت شدیم گفتن عاشقی
حالا که عاشقیم می گن گناهه ...

ماه مهر شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:41 ق.ظ http://mahemehr.blogsky.com

اگر چه خداحافظی کردی... ولی هیچ وقت فکر نمی‌کنم اینجا نیستی.. همیشه وقتی این صفحه رو باز می‌کنم، تو رو هم همیشه می‌بینم انگار که هستی... همیشه حضورت رو احساس می‌کنم... مریم عزیزم، دوست روزهای سختی و نگرانی من... اگر اینجا رو ترک کنی.. مطمئنم که همیشه در یاد همدیگه هستیم... اگر میخوای اینجا ننویسی.. تو وبلاگم برای من بنویس.. باشه!
می‌بوسمت هزاربار

**مریم** پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:36 ق.ظ http://faslebieshghi.blogsky.com

دیر رسیدم انگار
ولی خداحافظ....

ناتاناییل شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:27 ب.ظ http://www.6200.persianblog.com

به سلامت.اما مژده بدم.ایندفه وبلاگمو باز کنی حرفا دور سرت نمیچرخن.

مهران شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:23 ب.ظ http://bobogoal.blogsky.com

سلام . چی شد یک دفعه ای فکر رفتن به سرت زد ؟ من که خیلی دلم برای دوستان وبلاگی تنگ شده و کم کم بر می گردم اما دوست دارم باز هم تو جزء دوستهام باشی !

ماه مهر چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:55 ب.ظ http://mahemehr.blogsky.com

سلام مریم گلی... میدونی الان که وبلاگ نمی‌نویسی و من برات مطلب می‌نویسم یاد چی افتادم... یاد این که وقتی یه نفر بازنشسته می‌شه و بعد از مدتی میره به همکارای قدیمیش سر میزنه... و همه می‌پرسند: خوب چه خبر؟ چی کارا می‌کنی؟... الان دقیقاْ من مثل اونا شدم. خوب چه خبر؟ چیکارا میکنی ؟ :ی

مینو فدات شه پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:33 ب.ظ

سم
بهترین چارشنبه صوریه امرم بود امسال !!!!!!!!!!!!!!
بابا این همسایه جدیدامون خیلی کارشون درسه .۱۱۰ امد خاموش نکردن اتیشو
بهترین ارزو هارو دارم براتون
دل من ۱۵ ساله تنگه





ماه مهر یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:24 ق.ظ http://mahemehr.

سال جدید مبارک باشه خــــانــــــــوووووووم

پسری با اشکی ابی رارا یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:15 ب.ظ

سمْْْْْْْْْْْْْ!!!!!!!!!!!!!

ققنوس دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:03 ب.ظ

عیدت مبارک :)‌ سال خوبی داشته باشی رفیق ...

نارگیل دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:17 ب.ظ http://eghamatekhiyal.blogfa.com

سلام
من غریب و تو غریبه
خداحافظ یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خسته شدی؟
تمام اونای که میان و بهت سر می زنن میتونن محرم اسرار باشن
نمی تونن؟
می خواستم بگم نارگیلی می نویسی نارگیلی فکر می کنی
ولی مثله اینکه این جوری نیست
به هر حال سال نوت مبارک

سهیک آخرین ترانه ی باران یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:19 ق.ظ http://tabar.blogsky.com

مریم جان با درودی گرم و تهنیتی فراوان/
نوروز است و
بهار و
نوین سال......
امیدوارم درهرکجا که هستی تندرست و موفق و شادکام باشی..........

نمی دانم شاید کسی را پیداکرده ای تا نکته ها را موبمو شرح دهی!

بهرروی.. گل هستی و وجود گلستان ازنمای نبودن تو دلگیر
تورا من چشم درراهم...

گندمین جمعه 11 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ب.ظ http://gandomin.com

۴۰ امین نظر!

عیدت مبارک ... خوب باشی

نارگیل ـ دومان سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 01:31 ق.ظ http://www.eghamatekhiyal.blogfa.com

سلام
.........................................
اومدم اینو بگم برم:
آن روز که با تو ام
بی توام
امروز که بی توام
با توام
..............................................
لحظاتت نارگیلی
موفق باشی
فعلا

مرتضی شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 02:47 ق.ظ

نرو

سارا ساعی شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 02:44 ب.ظ http://sarasaiee.parsiblog.com

سلام. چطور دلت اومد این همه بازدید کننده رو بذاری و بری؟

رعنا شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 05:38 ب.ظ

گفتم که بانگ هستی خود باشم اما دریغ ودرد که زن بودم.

فروغ فرخزاد

http://asireshab.blogspot.com/ شاد باشید وبهروز

سرگذشت شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 06:38 ق.ظ http://http://afg250.persianblog.com/

کسی که رفت احتیاج به خدا حافظی نداره ...

بدون امضا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:34 ب.ظ http://bedoneemzaa.blogsky.com

دلم برای نوشته های صورتیت تنگ است .

نارگیل دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 01:07 ق.ظ http://www.eghamatekhiyal.blogfa.com

سلام
دفعه ژیش فکر نمی کردم قضیه این قدر جدی باشه
این جملت یعنی چی؟ نکته ها هست بسی محرم.....
دلیلشو این تو گفتی؟؟
منتظر بمونیم یا نه؟

سوگند سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 04:24 ب.ظ http://sogand66.blogfa.com

سلام
فکر میکنم دیر رسیدم
ولی خیلی زیباست
موفق باشی هر جا که هستی
خداحافظ
سوگند

گندمین شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:21 ب.ظ http://gandomin.com

چهل نهم و دلتنگی!

فیروزه یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:12 ق.ظ

واییییییییی مریمممممممممممم تو که هنوز برنگشتی که!!!!
بچه بیا بر گرد سر خونه زندگیت(یعنی وبلاگت)
زووووووووووووودددددددددددددددد
خیلییییییییی طوووووووووللااااااااااااانییییییییی شده رفتنت..من حوصله ام سررررررررررررررررر رفت دیگه واقعااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد