یادم رفت.
تولد نازنین که چند هفته س می خوام بهش زنگ بزنم.
تولد متولد ماه مهر عزیز و خدا می دونه چند تا تولد و آدم دیگه!
یادم رفت.
تموم اون حرفهایی که نباید می زدم زدم و تمام اون کارهایی که نباید می کردم کردم.
یادم رفت و فکر کردم همه چی بالاخره یک روز تموم می شه و این کتابها رو از روی میز پرت می کنم زمین!
فکر کردم می شه آروم بود و با آرامش جزوه نوشت و غلطها رو لاک گرفت و خونه های خالی رو پر کرد.
یادم رفت.
یادم رفت لاک غلط گیر رو کجا گذاشتم و حالا اشتباهها بدجوری چشمک می زنن،بدجوری!
سلام
هیچ وقت اون قدر نیست که دیگه نشه کاری کرد
درسته که گاهی بعضی چیزا جبران ناپذیرن
ولی
همیشه
می شه از بدتر شدن وضع جلوگیری کرد
:)
سربلند بمونی و ایرونی
مظلوم کرگدن...
کرگدنها دشمن ندارند؛ دوست هم ندارند تنها سفر میکنند و اگر سر حوصله باشند اجازه میدهند که پرندگان کوچک رویشانه شان بنشینند و شکارهای کوچک خودشان را بیابند، اما کرگدنها نه شکار میکنند و نه شکار میشوند. خوراکشان علفهای خودرو است و سیب ترش ....کرگدنها رو به انقراضاند و جز سوسکها و یکی دو جانور دیگر تنها موجوداتی هستند که از عهد دایناسورها تا امروز دار وجود را تاب آوردهاند؛ صبور و منتظر و تنها و کمی افسرده. کرگدنها پوست کلفتی دارند که قدرت تحمل سختیها را برایشان هموار ساخته، اما در عوض دل نازکی دارند که به آه مظلومی در دلِ سیاه شب در اعماق جنگل میشکند و اگر خوب دقت کنید داخل گودی چشمان کم سویشان کیسه اشکی است که صورت پرچین و چروکشان راتر میکند... کرگدنها نه میتوانند به چپ نگاه کنند و نه به راست و نه به پشتسر. شاید در فراروی خویش هم افقی نبینند
پیش میاد ... بیخیال ! واسه بعد یه فکری بکن !
هووووهوووهوووووههههوووووووووووووووووووووهوووووهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوه
در یک شب وهم آلود
یک روباه خسته از راه میرسه
و به خونه ی یه سوئدی میره
توی راه با خودش آواز میخونه
میگه لالالالالالالالا.لاااااااااااااااااااااا
اشکالی نداره ....
سلام
خیلی زیبا نوشتی
به کلبه من سر بزن
موفق باشی
بدرود
سعی کن یادت نره
من انقدر اشتباه میکنم که دیگر لاک غلط گیر هم بدادم نمی رسد .... او هم دیروز تنهایم گذاشت .....
سلام.از آقای عموزاده خلیلی آدرسی یا وبلاگی چیزی دارید.ممنونم اگه بهم بگید.تا بعد
سلام مریم خانوم
حالت چطوره؟
ممنون که به من سر زدی خوشحالم کردی
بازم بیا پیشم بیشتر خوشحال میشوم
مزاحمت نمیشم
تا بعد...
نمی دونم بدیش هست یا خوبیش ولی برای اشتباهات گذشته نمیشه کاری کرد.
سلامونه من جز برای شما از عمزاده سراغ نگرفتم.عموزاده رو در یاهو سرج کردم و به وبلاگ شما آمدم.اما انگار شما هم از واژه های بی روح من اذیت شدید نه.واقعا انسانهای که با عومزاده بودند چقدر لطافت روحی دارندوعموزاده از اون کسانی است که من دوسش دارم.اگه بتونید درمورد ایشان بیشتر با من حرف بزنیدممنونم.تا بعد