یادم نیست این متن رو کی نوشتم.شاید هزار سال پیش شاید یک سال پیش شاید ماه پیش شاید هم دیروز.پایین همه نوشته هام تاریخ میزنم.نمیدونم چرا این یکی نداره.شاید از خواب یه نفر دیگه پریده وسط بیداری من.این متنم یه کمی عجیب غریبه.اگه متوجه نشدید چی به چیه اشکال از فرستنده س به گیرنده هاتون دست نزنید!

نگام میکنی و داد میزنی:من مردم.باور نمیکنم.داری دروغ میگی مثل همیشه.من توی یه اتاق آبی ام.....آسمون آبی میشه....رنگ اتاق قرمز.......آسمون قرمز......اتاق آبی و تویی که فریاد میزنی:من مردم....گل های نرگس میریزن روی قبرت از قبر میای بیرون میگی:من زنده م.....من
جیغ میزنم.....دسته گلام پژمرده شدن.تو دروغگویی.ازت میترسم از همه چیزت...از چشمات از حرفات از لبخندت....من ترسوام؟تو مرده ای یا زنده ای؟میری زیر بارون.....می دوام دنبالت.
برمیگردی.دیگه تو نیستی.یه اسکلت خون آلود جای تو وایساده.دستامو میگیری.همه وجودم یخ میکنه.دارم میلرزم.از سرمای هواست یا دستای تو؟فرار میکنم....دنبالم نمیای وایسادی و میخندی.دارم می افتم.میخورم زمین....سرم گیج میره.هیچی نمی بینم....فقط صدای خنده و شرشر بارون تو گوشم می پیچه....من سردمه.....کات!!

پیوست:الان یادداشت قبلی ام رو دوباره خوندم.خیلی در هم بود.آخه اعصابم هم در هم بود.الان همه چی برگشته سرجاش.ممنون از اینکه میان اینجا و با لحظه های من شریک میشین.با یک بغل آرزوهای سبز برای همه.

نظرات 6 + ارسال نظر
مسعود پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:29 ب.ظ http://3tadoost.blogsky.com

سلام

قشنگ بود ...

موفق باشی و بای ...

آرام پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:45 ب.ظ http://medicalstudent.blogsky.com

سلام مریم جون
نوشته ات قشنگ بود باز بهت سر می زنم
اگه تو هم به وبلاگم سر زدی خوشحال می شم
آرام

مریم پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:10 ب.ظ http://mariami.blogsky

مریم خانومی هیچ می دونی این نوشته ی تو خیلی شبیه یکی از کابو سای منه ؟
در ضمن چقدر صورتی

ماه مهر پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:08 ب.ظ http://mahemehr.blogsky.com

سلام خانومی... خوبی؟... دلم برات تنگ شده بود... چه نوشته‌های خشگلی مینویسی... همیشه سبز باشی و گونه‌هات صورتی مثل وبلاگت... خیلی خوشحالم که دوست خوبی مثل تو دارم

علی پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:54 ب.ظ http://shazde.blogsky

سلام وبلاگ خوبی داری بهت لینک میدم..چون شازده کوچولو رو دوست داری ... حتما فقت با چشم سر ندیدیش...

حامد جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:10 ق.ظ http://write-off.blogsky.com

فرانکلین: ( تنها چیزی که باید از آن ترس داشت خود ترس است)
------------
موفق باشی دوست خوبم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد