یکی از غمگینترین آهنگهایی که توی عمرم شنیدم؟ تیتراژ بچههای مدرسهی والت.
مشقهای تلنبار شده، جوجهی مرده، همکلاسیای که دیگر با من حرف نمیزند، غروبهای جمعه که پشتشان شنبهی عبوس است، شنبهی خاکستری. دختر کلاس پنجمی که به من زور میگفت. موهایی را که مامانم بافته بود از زیر مقنعهام باز میکرد.
من هیچی نگفتم، بغض کردهبودم. دختره توی سرویس مجبورم کرد بنشینم کف ماشین، کادویی را که روز تولدم از دوستم گرفتهبودم باز کرد و خورد. یک بسته ویفر موزی. چرا این همه از من کینه داشت؟ نمی دانم.
انریکو اینها که هی توی تیتراژ میدویدند رسیدند به خانهشان؟ نمی دانم.
من که هنوز دارم میدوم، هنوز نرسیدهام...
+از اینجا دانلود کنید.
سلام مریم خانم
تو قسمت تماس با مریم برات ژیغام گذاشتم دیدی
لطفا باها تماس بگیر
ممنون
خیلی آهنگ باحالی بود یاد بچگیام افتادم
خیلی ممنون
بچه های هم نسل! من هم از این آهنگ متنفرم، هرچند دقیقا مثل تو الان نمی تونم توصیف کنم چیزایی رو که یادم میاره. ولی بعضیاشون مشابهن. رنگش خاکستریه برام.
اما من از این آهنگ متنفر نیستم، با همه ی اینها خیلی دوستش دارم!
کلا کارتون شادی نبود.. . ..و کاملم پخش نشد.
خیلی وقت بود حرف دلمو به این شدت از زبون یکی دیگه نشنیده بودم . مخصوصا اون شنبه های عبوس که هنوزم دارمشون ...
منم هنوز نرسیدم ...
مریم کجایی من برگشتم بعد از 3 هفته؟ این شهر خاکستری یا غربت و دیدن آدمهای غریبه؟ این آهنگ و بی هیچ غمی دوست دارم. می دونی؟
وبلاگم به روز شد... 10 خطی نوشتم نیومدی 1 خطی هم می نویسم نمی یای؟
من یادمه یه فیلم ایتالیایی هم با همین مضمون بچه های والت تو سینما اکران شده بود.فرانچی آخرش کشته می شه.نمی دونم دیدی یا نه.
شاید بزرگترین رسالت کارتون، رویا سازی باشه و کارتونهای دو بعدی اون زمان، هرچند تکنیکشون ضعیف بود اما تاثیر خوبی رو بچه ها می گذاشتن. شاید بچه های امروز هم یه روزی با همین لحن نوستالژیک راجع به کارتونهای حالا صحبت کنند.
وای مرسی
خیلی بچه بودم اون موقع ها ولی یادم اومد کدومو میگی
چقد کیف می داد اون موقع ها کارتون دیدن
به نظرم بچه های این دوره زمونه همچین حسی نداشته باشن نسبت به کارتونای الان