بچه های مدرسه والت

یکی از غمگین­ترین آهنگ­هایی که توی عمرم شنیدم؟ تیتراژ بچه­های مدرسه­ی والت.

مشق­های تلنبار شده، جوجه­ی مرده، همکلاسی­ای که دیگر با من حرف نمی­زند، غروب­های جمعه که پشتشان شنبه­ی عبوس است، شنبه­ی خاکستری. دختر کلاس پنجمی که به من زور می­گفت. موهایی را که مامانم بافته بود از زیر مقنعه­ام باز می­کرد. 

 من هیچی نگفتم، بغض کرده­بودم. دختره توی سرویس مجبورم کرد بنشینم کف ماشین، کادویی را که روز تولدم از دوستم گرفته­بودم باز کرد و خورد. یک بسته ویفر موزی. چرا این همه از من کینه داشت؟ نمی دانم.

انریکو اینها که هی توی تیتراژ می­دویدند رسیدند به خانه­شان؟ نمی دانم.

من که هنوز دارم می­دوم، هنوز نرسیده­ام...

+از اینجا دانلود کنید.

نظرات 8 + ارسال نظر
علی چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:41 ب.ظ

سلام مریم خانم
تو قسمت تماس با مریم برات ژیغام گذاشتم دیدی
لطفا باها تماس بگیر
ممنون

علی چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:00 ب.ظ

خیلی آهنگ باحالی بود یاد بچگیام افتادم
خیلی ممنون

فیلسوف چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ

بچه های هم نسل! من هم از این آهنگ متنفرم، هرچند دقیقا مثل تو الان نمی تونم توصیف کنم چیزایی رو که یادم میاره. ولی بعضیاشون مشابهن. رنگش خاکستریه برام.

اما من از این آهنگ متنفر نیستم، با همه ی اینها خیلی دوستش دارم!

پسرک مزخرف چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 ب.ظ

کلا کارتون شادی نبود.. . ..و کاملم پخش نشد.

فروغ پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:25 ق.ظ http://reeeeturn.blogspot.com/

خیلی وقت بود حرف دلمو به این شدت از زبون یکی دیگه نشنیده بودم . مخصوصا اون شنبه های عبوس که هنوزم دارمشون ...
منم هنوز نرسیدم ...

هاجر جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:36 ق.ظ http://tiktak-h.blogsky.com

مریم کجایی من برگشتم بعد از 3 هفته؟ این شهر خاکستری یا غربت و دیدن آدمهای غریبه؟ این آهنگ و بی هیچ غمی دوست دارم. می دونی؟
وبلاگم به روز شد... 10 خطی نوشتم نیومدی 1 خطی هم می نویسم نمی یای؟

esperanza شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ق.ظ

من یادمه یه فیلم ایتالیایی هم با همین مضمون بچه های والت تو سینما اکران شده بود.فرانچی آخرش کشته می شه.نمی دونم دیدی یا نه.
شاید بزرگترین رسالت کارتون، رویا سازی باشه و کارتونهای دو بعدی اون زمان، هرچند تکنیکشون ضعیف بود اما تاثیر خوبی رو بچه ها می گذاشتن. شاید بچه های امروز هم یه روزی با همین لحن نوستالژیک راجع به کارتونهای حالا صحبت کنند.

مهدیار یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:26 ق.ظ http://joojekhoroos.blogfa.com

وای مرسی
خیلی بچه بودم اون موقع ها ولی یادم اومد کدومو میگی
چقد کیف می داد اون موقع ها کارتون دیدن
به نظرم بچه های این دوره زمونه همچین حسی نداشته باشن نسبت به کارتونای الان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد