دل داده ام بر باد، بر هر چه بادا باد

گریزگاهی نیست 

تا وقتی که دردت از یار باشد و درمان نیز هم...

...

تمام نوشته هایم را نیمه کاره می گذارم و آخر تمام جمله هایم به جای نقطه،به نقطه چین ختم می شود...تا تو نباشی همین است،بیا تمامم کن... 

 

*** 

لحظه های کاغذی،امروز، هفت ساله شد...

ننگ و رنگ

هنوز می شود دروغ ممنوع را،از زیر آوا رنگ ها،روی یکی از دیوارهای آپادانا خواند.کسی بزرگ نوشته دروغ ممنوع و حالا یک عالم رنگ سفید رویش را پوشانده...نه!خواسته بپوشاند اما نتوانسته.

چرا روی دروغ ممنوع را رنگ می زنند؟کسی دروغ می گوید که مردم نباید بفهمند؟مردم باید فکر کنند همه جا پر از حقیقت است و دروغی وجود ندارد؛چه برسد به اینکه ممنوع باشد؟یا دروغ گفتن کار خوبی است و باید به مردم دروغ گفت؟شاید هم دروغ ممنوع شعاری است که از اساس و پایه معنایی ندارد و آن چیزی که ممنوع است راستی است.

دروغ ممنوع را که رنگ بزنی یعنی دروغ بگو،ما هم دروغ می گوییم و شما باور کنید و دم نزنید که حقیقت ممنوع است و پیگرد قانونی دارد،آن هم به شدت!