داستان بعضی عکسها، توی زوایای نادیدنی تعریف میشود. زوایایی که عکاس نشانت نداده، نخواسته که نشانت بدهد...
این عکس برای من، داستانی دارد که توی نادیدنیها شکل میگیرد. توی
چشمهای زن مثلا... هر چند دستی که پیش آمده، مشتاق است و منتظر بخشش
انگار...
نمیدانم، اگر هم بخشیدنی در کار باشد باید از چشمهای زن پرسید...
عکس از: Celal Özdemir
پینوشت: هنوز هم اینجا خونهی امن منه انگار...
نا دیده ها را دیده ای
بااحترام دعوتید
سلام
عیدتون مبارک
نمیخوای به من سر بزنی
1daneshjoo.blog.ir
نمی بخشد
سلام
سال نو مبارک.
خوبی؟ من همیشه اینجا رو خوندم اما کم کامنت گذاشتم. داشتم کامنتای قدیمیمو چک میکردم رسیدم به کامنتای شما. یهو دلم تنگ شد. قبلا تو پاره خط مینوشتم. الان عوض کردم وبلاگو.
آره اینجا بهتره. بیایم برگردیم خونه هامون. وبلاگامون.
پس کجایی؟
چ تعبیر خوبیـ :)
هنوز
ساقه علفی ، کنار ساقه ی علفی
در علفزاری انبوه ..
در باد خم می شویم به سمت دیگری
و دیگری به سمت دیگری
و دیگری ..
به سمت دیگری ...
و دیگری ....
از: " شهاب مقربین "
لانهات را بر حباب حوصلهی مردمان نساز
تا آواره بیحوصلگیشان نشوی . .
توی چشمت دوباره ماهی ها
توی چشمت عمیق اقیانوس
توی چشمت همیشه دعوا بود
بین هر هشت دست اختاپوس!
توی چشمت چقدر آدمها
داس ها را به باغ من زده اند
سیب بکری برای خوردن نیست
تا ته باغ را دهن زده اند...
علیرضا آذر
سکوت، یعنی گفتن در نگفتن،
یعنی مقابله با شهوت رام نشدنی حرف،
یعنی تمرین برگشتن به دوران جنینی
و شنیدن انحصاری لالائی قلبِ مادر در تنهائی محض.
بسیار زیبا. مرسی.
دوست عزیز سلام.
احتمالا مرتبه اولیه که برای وبلاگ شما کامنت میذارم و شاید درست نباشه تو همین مرتبه اول از شما دعوت کنم پستی با عنوان "ما " که شامل انتقادات نسبتا تندی علیه خود ما و حکومت ما و مذهب و باورها و عقایدمون هست رو مطالعه کنید.اگر واقعا نسبت به مذهب و وطن تعصب زیادی دارید توصیه میکنم که مطالعه نکنید.حقیقت خیلی اوقات تلخه بخصوص برای ما ایرانیها که همیشه مدعی بهترینها و برترینهاییم و خودمون رو منشا علم و هنر و تاریخ و تمدن میدونیم.
به هر حال خوندن این پست خالی از لطف نیست و آماری که درش ارائه دادم مستند و معتبره.امیدوارم اگر خوندید از نحوه نگارشم ناراحت نشید.
موفق و سربلند باشید.
صائب می گفت:
زلف مشکین تو یک عمر تأمل دارد
نتوان سرسری از معنی پیچیده گذشت