گریز از میان مایگی آرزوی بزرگی است؟

من از اون دسته آدم‌هایی هستم که دلم تایید می‌خواد. تایید کارهایی که می‌کنم، حرف‌هایی که می‌زنم، چیزهایی که می‌نویسم... تایید شدن برام مهمه، بوده، همیشه.

همینه که هیچ وقت نگفتم به جهنم، بگذار هر فکری دوست دارن بکنن، اگر هم گفتم شبش خوابم نبرده.

این بده؟ من «طغیان گر» نیستم. یک زندگی معمولی دارم، یا بک روند خیلی معمولی.

از این مدل‌ها که وقتی لیسانس گرفتم، ‌گفتم خب حالا چی کار بکنم؟ فوق لیسانس بخونم دیگه.

احتمالا فوق لیسانس هم تموم بشه می‌رم دکترا امتحان می‌دم، احتمالا چندین سال پشت سر هم. که بالاخره یا قبول بشم، یا بی‌خیال.

از اینا که هفتهٔ آخر ترم راه می‌افتن جزوه جمع می‌کنن و تفریح روز آخرین امتحانشون اینه برن یک کافی شاپی و به جای شکلات گلاسهٔ همیشگی «چیز کیک» سفارش بدن.

خیلی حوصلهٔ جنگیدن رو ندارم، معمولا سعی می‌کنم با شرایطم کنار بیام.

یادم نمی‌یاد آخرین باری که با کسی دعوای درست و حسابی کردم کی بوده.

احتمالا برای همین چیز‌ها دوست زیاد دارم و تقریبا بلدم راضی نگهشون دارم. (البته فکر کنم! نیاین فحش بدین جلوی جمع ضایعم کنین!)

اما دوست زورکی ندارم، آدم‌های دور و برم رو دوست دارم.

بعضی روز‌ها که غمگینم آهنگ ملایم گوش می‌دم. روزهایی هم که شادم باز هم آهنگ ملایم گوش می‌دم، اما این دفعه با یک حال روحانی!

همین کنار رو نگاه کنید. حدود هفت ساله با یک حال آرومی دارم این گوشه واسهٔ خودم وبلاگ می‌نویسم.

لابد از این آدم‌هایی هستم که یک گوشه واسه خودشون پیر می‌شن، هیچ وقت لاک سیاه نمی‌زنن، هیچ وقت چهار صبح جمعه قرار کله پاچه خوری نمی‌گذارن،  هیچ وقت برنمی دارن دکوراسیون اتاق رو یک جور عجیبی بچینین، مثلا تخت رو بذارن وسط (اوج دکوراسیون عجیب هم اینه که تخت وسط باشه و نتونن شونه شون رو به جایی تکیه بدن!)

خانواده م می‌تونن مطمئن باشن هر وقت می‌گم دارم می‌رم دانشگاه، واقعا می‌رم دانشگاه و دیر‌تر از ده نمی‌یام خونه...

دارم فکر می‌کنم می‌تونم سال‌ها و سال‌ها این پست رو ادامه بدم. این قدر که تهش منو بردارین ببرین خونه سالمندان!

 

 

+ تیتر قسمتی از یک شعر قیصر امین پور.

نظرات 11 + ارسال نظر
نگار دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ب.ظ

وای که چقدر ما شبیه هم هستیم...همه خصوصیاتی که می نویسی همه عقاید و طرز فکرهات شبیه منه! شاید چون توی یک ماه و یک سال متولد شدیم با تفاوت سه روز! از خوندن وبلاگت همیشه لذت می برم :)

فاطمه دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:52 ب.ظ http://www.greentaim.blogfa.com

آدم های معمولی معمولی معمولی
آدم هایی که دنیا را عوض می کنند
می دانی معمولی بودن خوب است
خوب و حتی شاید خیلی خوب

مصطفی سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:37 ق.ظ

بنام خدا
سلام-ازمتوسط بودن و معمولی بودن متنفرم دوس دارم همیشه اول باشم.به همین خاطر همیشه عصبیم-هرچی تلاش میکنم
نتیجه عکس میگیرم.خوش بحال شما

mahemehr سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:08 ق.ظ http://mahemehr.blogsky.com

maryame aziz, to ham azoon daste adamhaaye naab va khoob hasti , ke vojoodeshon mesle ye gohar miderakhshe vase dustashoon, baraye zendegishooon, baraye oona ke age nabashi dele hame barat tang beshe, ke hamishe tame dusti va mohabatet be khatereshooon mimoone,

درختک سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ب.ظ

عزیزم من ی جورایی برعکسم ولی مشابهاتیم داریم!
مثلن همین وبلاگم که هی عوضش می کنم...مثلن همین که اصن واسم مهم نیس دیگران چی فک می کنن...یا اگه بدونم رضایت دیگران تو چیه عکسشو انجام می دم:)) ولی جزوه آخر ترم و اینا رو هستم اساسی:))

شهرزاد چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ق.ظ http://www.saayah.blogpsot.com

حس می کنم.. تو از آن دسته کمیاب انسان هایی هستند که خودشان را خوب می شناسند.. میدانند چی میخواهند..جوگیر نمیشوند و زنده گی شان ساده و زیبا و طبیعی روان است..
این نوشته زیبا بود..

فرناز چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 ب.ظ

جانا سخن از زبان ما می گویی

رها پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ

دقیقا ... اما من همیشه دوست دارم متفاوت باشم اما ته متفاوت بودنم گاهی نوع لباس پوشیدنمه!!! زندگیم خیلی یکنواخت شده شاید به این دلیل که میترسم مورد قبول واقع نشم!!!!

روناک پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:49 ب.ظ http://man21salegi.blogfa.com/

جالب بود...
همه ی آدما گاهی به تایید احتیاج دارن!

dfgsdagfa جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ب.ظ

تو از ۸۲ تا الان مینویسی به این زیبایی و من تازه کشفت کردم

مریم پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:14 ق.ظ http://www.salamsepidiekaqaz.blogfa.com

سلام
چقده دوست داشتم این جمله های صادقانرو
خانه سالمندان میام بهت سر می زنم
توام بهم سر بزن
من طبقه دومشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد