دیدی گاهی آخر ترم،که آدم هی به ساعت نگاه میکند و کتابهای بی پایان را ورق میزند چه بیپایان میشود شب؟دیدی گاهی جمله ای،شعری،نقاشی ای بالای کتاب خواب را از سر آدم میپراند؟هزار خاطره را می آورد در ذهن آدم،که آن جمله را،تک تک کلمات بی قرارش را در چه حالی نوشته.چه دلتنگ بوده وقتی آن بیت در سرش چرخ میخورده و بعد خواسته جایی، روی ورقی بنویسدش.خواسته آن حس ِ لحظه ای،آن حیرانی جایی ثبت شود...یا شاید آن جمله تک مضراب بغل دستی است وسط خمیازههای پی در پی در یک کلاس خواب آلود...
چه خوب است این جمله ها،این خطوط.شب امتحان یکهو منجی میشود و دست آدم را میگیرد و از قعر سیاهی و خستگی می کشد بالا.
حاشیه های کتاب خودش دفتر خاطراتیست همیشه... مال روزهای پچ چپ های سر کلاس
از استرس درس خوندن نمیتونم درس بخونم
موقع امتحانا حس می کنم یه ماشینه بی مصرفم، انگار تمام پوچیه دنیا رو سرم خراب می شه، اونوقت یه لحظه فکر ، یه فصل رمان براتیگان یا هر کسی که دوست دارم و یا یه چند خط داستانی یا مطلبی که می نویسم مثل یه نور ضعیف تو قلبم می درخشه و منو از مرگ روحی نجات می ده،
بابت کامنت بسیار امیدوار کننده و زیباتم ممنونم... تو ریدر به چه اسمی هستی؟
البته اگر سر کلاس بوده باشی!به شدت باهات موافقم...چون این کتابهای تمیز و سفیدم که حاصل غیبتهای بی پایانمه بدجوری عذابم داره میده!
حاشیه ها گاهی برای نبشتن ِ اصل ِ مطلب به کار می رن . اسمشون حاشیه است اما در حقیقت اصل کارین . وای مریم گاهی انقدر خدا رو شکر می کنم این حاشیه ها رو می ذارن
نه فقط شب امتحان بلکه بعد شس هفت سال مثلا برای امتحان دکتری هم اون نوشته ها خیلی مزه میده و آدم رو میبره به خاطرات خیلی دور.
نه مریم. شب امتحان خیلی زود می گذرد . من که همش توی سر خودم می زنم که آخرش هم به هیچ کارم نرسیدم. نه خوابیدم , نه درست و حسابی درس خواندم
شبهای امتحان من بی انگیزه ترین انسان روی کره زمین میشدم!
در تهرانم.. . ..اینجا همه چی سرعت دارد.. ..از خیابان رد شدن رو دوباره باید یاد بگیرم.. . ..فرق می کند اینجا با آنجایی که بودم.. .
چه خوب دل و روده همه چیز را بیرون می کشی مریم...
اما این نوشته های یواشکی گوشه کنار کتاب گاهی عجیب دتنگ ام می کند.. بعد می دانی بدی اش چیست؟! هر چقدر هم که با خودت کلنجار بروی نمی توانی راضی شوی که کتابت را به کسی قرض بدهی مباددا یکی از راز هایت لو برود... :دی
ایمیل رسید مریم!
از این همه لطفت ممنونم دوست جانم
هنوز خیلی چیز ها را نمی دانم
می ام سراغت
بگذار سوال هایم را یک جا جمع کنم که تو به خوبی شوکه شوی مثلا :دی
همیشه موقع امتحانا یادم میاد چقدر کارهای مهم تر از درس خوندن دارم... از همه مهم تر نوشتن... چقدر دلم برای کلاس تنگ شده... ای کاش بازم یکی مجبورم میکرد بنویسم... شده توی اتوبوس، توی تاکسی، قبل از کلاس
یادش بخیر. این شعرا البته یه بدی دارهُ اونم اینه که هربار میخوای کتابو به یکی امانت بدی، باید اول کلی بگردی که اینا رو پاک نی از توش اگه با طرف رودربایستی داشته باشی، بعدم کلی بهش تNکید کنی که ممکنه اشهاری توش باشه و ازشون اعلام برائت کنی. اما واقعا شب امتحان آدم رو میسازن این نوشته ها!
از این قیافه هایی هستنید که وقتی یه بچه کوچولو رو میبینن میخوان لپش رو بکشند در واقع.. . ..همنطوری بودید که فکرش می کردم.
مریم چه طور می توانند دوستانم را فالو کنم؟! یا اکسبت؟! هوم؟! بلد نیستم ...
و این که چه طور من هم می توانم عکس بگذارم برای گودرم. مثل عکس نی نی گی های تو :*
فعلا همین ها را می گویی مریم؟!
با سپاس قبلی :)
زیر people you follow
برو توی sharing setting
Finde more people
جی میل یا اسم اونهایی که می دونی ریدر دارن رو سرچ کن.بعد فالوشون کن.همین!
بعد اگه کسی تو رو فالو کرد اسمش می یاد توی people you follow
تو هم کافیه بری روی اسمش و فالو رو بزنی.همین!
برای عکس گذاشتن باید پروفایل گوگل درست کنی.
چکش بی رحم بر قلمی بی احساس میکوبد.. . ..به روی قلبم.
نبود و کمبود روبان سبز برای تزیین سبزیها و سفره عید دو ماه دیگه رو میشه پیش بینی کرد
مریم هر کار کردم ری پلای نشد جی میلی که فرستادی
جوابم رو این جا واست کامنت بذارم؟! اگه فکر می کنی اشکالی نداره...
امان از این اینترنت خونه
اه!
کوتاه نیامدن هر یک از جناحهای مدعی پیامدی جز بی امنیتی و هرج و مرج و ریخته شدن بیشتر خون عده ای دیگر از بیگناهان نخواهد داشت هر دو طرف راهی را در ذهن ترسیم میکنن که برایش برگشتی نمیتوان متصور شد و با وجود تمام مدعیان قدرت و استقلال طلبهای جدایی طلب سرنوشتی بهتر از سایر کشورهای هم مرزمان نمیشود برای ایران در نظر گرفت من آدم بدبینی نیستم فقط آینده را جز این نمیبینم روزی را میبینم که مردم عادی از سر بی امنیتی بدون سلاح سرد و یا گرم از خانه بیرون نخواهند زد و این یک واقعیت است.
..کسی که از مواضع قبلی خود برگردد در هوادارنش سرخوردگی ایجاد نخواهد کرد بلکه بر خشمشان خواهد افزود.. ..من اشتباه کردم.. ..در واقع یادم رفته بود که سر رشته کار دیگر در دستان استفاده کنندگان تبلیغاتی رنگ های پاس و پرسپولیس دوران قبل از انتصاب هم نیست.. ..رسوخ کرده در خانواده ها و در افکار هر کسی کوچک بزرگ پیر و جوان آن چیزهایی که در این سه دهه از ورودش اباء داشتن.. ..نه دیگه فایده نداره شمارش معکوس از مدتها پیش آغاز شده با عرض پوزش.. ..اما ته ش همونی هست که گفته بودم هرج و مرج و خونرزی به میزان زیاد.. . ..و تا مدتها ادامه خواهد داشت تا آرامش یادش به ما افتد البته اگر عمرمان کفاف دهد تا آن روز.. ..و ببینیم روی آرامش را.. .
از همه بدتر..درسی که خط به خطش و تک تکه مسئله هاش و نکته هاش تورو یاده کسی بندازه..تمامه لحظه هایی که اون کس موقه گوش دادن به اون نکته ها و ..پیشت بود..و با هم هیچی از در س نفهمیدین..
بم سر بزن..خوشحال میشم.
تو هم میشی.