تقدیم به بازجوهای اوین

به نظر من بهترین روش برای شکنجه ی ملت اینه که مجبورشون کنن دو ساعت پشت سر هم رسانه ملی(!) نگاه کنن.

نظرات 14 + ارسال نظر
فرزاد پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:43 ب.ظ http://farzadmatin.blogsky.com

سلام و خسته نباشید خانم مریم
والا پیشنهاد خوبی دادین(با خنده)
اگه دوست داشتین به وبلاگ من هم سربزنید.
خدانگهدار

شهاب پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:30 ب.ظ

راه دور می روید چرا؟! چهره ی کریه آن آقا را نشانشان دهند کافی است. یا حتی بردن اسمش که من به احترام خودم و دیگران نبردم!

شما آقای گاهان هستید آیا؟!

پسرک مزخرف پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:51 ب.ظ




به چشمان نگاه کن چشمانش با تو حرف میزند.. .من وحشت

کردم.. از آنها خون می بارد..!


پسرک مزخرف پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:56 ب.ظ



وزیر اطلاعات.. .مان

عصرها روی صندلی راحتی! پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:27 ب.ظ http://www.every-evening.blogfa.com

به خصوص 20:30!!! من که فوت می کنم درجا.

سپیده الوندی پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:45 ب.ظ http://sepideh1386.persianblog.ir

ما هر دو حرفمان یکی ست
ما آدمها بیشترمان داریم یک حرف می زنیم
اما با زبانها و لهجه های مختلف ...

نیروانا پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:45 ب.ظ http://nirvanah.blogfa.com

کامران نجف زاده رو یه ربع ببینه درجا مرده!

یک ربع؟!یک ربع مال مقاوم هاس.من نیم ثانیه کافیمه!

تربن جمعه 12 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:52 ق.ظ

باهات موافق نیستم. فکر می‌کنم ده دقیقه‌ش برای رسیدن به هر منظوری کافی باشه!!!

البته!بیست و سی که به دقیقه هم نمی کشه!!

داود دانا جمعه 12 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:30 ب.ظ

سردار سرتیپ پاسدار ذوالقدر فرمانده سپاه تهران: من افتخار مىکنم که در سازمانی مشغول کار هستم که در حوادث اخیر نقش فعالی داشت. و در شرایطی که هیچ کس حاضر نبود، بسیج در میدان حاض شد...
ابن زیاد: سرورم! ای یزید بن معاویه! من افتخار مىکنم در شرایطی که هیچ کس حاضر نبود، معترضان به مقام عظمای خلافت را، با شمشیر و تیر و ضربات پىدرپى به خاک و خون کشیدیم. همه را ذلیل کردیم. همه را به قدرت بلامنازع شما، متوجه کردیم. در حالیکه همه، فکر مىکردند کار یزید تمام است، ما وارد شدیم، و امروز شما بر همه جا حکم مىرانید. همه نفس ها در سینه حبس است. همه صداها را خفه کردیم. همه چهره ها را خونین کردیم. امروز همه در ترس و خفقان، به عظمت شما مقام معظم، معترفند. من افتخار مىکنم که چنین کاری کردم. من به خودم افتخار مىکنم. به نیروهایم افتخار مىکنم. این ما بودیم ... و اینک همه بدانند که ما در تاریخ ثبت شدیم. تا خلیفه بماند. تا قدرت حفظ شود. تا حکومت، مردم معترض احمقی را که خود را حق مىدانستند، قلع و قمع کند. تا صدای الله اکبر خاموش شود. آن الله اکبری که در برابر مقام عظمی خلافت بخواهد بلند شود، باید در سینه های خونین، خفه شود. و خفه شد. نام خدا باید در زیر پای مقام عظمای شما باشد. ما نوکران قدرتیم. خدا چیست دیگر؟ هر چه شما فرمان دهید. همان طور که در صفین قرآن را سر نیزه کردیم و پیروز شدیم، در کربلا هم پیروز شدیم. همیشه ما پیروزیم. خلافت ما پیروز است. و قدرت ما باقی ماند. مثل همیشه!

فریبا دیندار شنبه 13 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:50 ب.ظ

هه!

[ بدون نام ] شنبه 13 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:13 ب.ظ

مریم جون فکر میکنم یک ربع ساعت برای شکنجه کافی باشه!
.
مخصوصا اگر در آن یک ربع، چهره ی زیبای یوزارسیف حکیم ـ عزیز ایران زمین ـ را نشان دهند!

یا کامران نجف زاده!

شهاب دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:25 ب.ظ

بله هستیم!

مهربان چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:57 ب.ظ

سلام مریم جون.....................چرا اینقدر گیر دادی به کامران نجف زاده...برو سراغ مرتضی حیدری که یک بادمجون دور قاب چینه واقعیه......۲ دقیقه بشینی پای چاپلوسیاش حالت تهوع بهت دست میده

دختردریا چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:51 ب.ظ http://dokhtaredarya777.persianblog.ir

دقیییییییییییییییییییییییییقاْ!
البته آقایان صداوسیما فعلا دارند به ما فرهنگ شکست را یاد می دهند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد