من همون پرنده بودم که یه روزی بال و پر داشت

داشتم برمی گشتم خانه،گاهی نور چراغ ماشینی می ریخت توی خیابان و روشنش می کرد.من تاریکی را بیشتر دوست داشتم،سنگی انداخته بودم جلویم،آهنگ خواهران غریب را گوش می دادم و دستهایم توی جیبم مچاله شده بود.ناگهان چیزی آمد سراغم که ماه ها بود فراموشش کرده بودم:وجد!

نظرات 28 + ارسال نظر
Crucifixion سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:00 ب.ظ http://mandebarrah.mihanblog.com

Pas in vajdo begiro velesh nakon!nazar dar bere,chon kheili kam soraghe adam miad!

زهرا. ب چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:08 ق.ظ http://zoz66.blogfa.com

خدا رو شکر...
همون موقع که... اوهوم فهمیدم!

مهدی چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:21 ق.ظ http://dadkhah.persianblog.ir

چرا همه عین هم حرف می زنیم و همه از هم دوریم؟

مریم چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 ق.ظ http://www.maryamdays.blogspot.com/

چه خوب!

علی چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:02 ب.ظ http://patinage.wordpress.com/

فورانِ وجدت مبارک!

فریبا دیندار پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:17 ق.ظ

الهی من قربونت برم! دقیقا الان می خوام قربونت برم! قربون مریم دو ساله ام که روز ها بود مچاله شده بود ...نه اصلا دیگه حرفش رو نزنیم! فقط خوشحال باشی م که باز هم می نویسی و می نویسی و می نویسی!


چقدر از دلتنگی ها و خستگی هایم کم می کنی مریم!


این ها خر کردن نیست! قبول داری که نه؟!

هزارب ار نه بیشتر از هزار هزار هزار هزار بار دوستت دارم!
چون می نویسی!
چون سنگ می اندازی جلوی پات و اهنگ گوش می دی!
چون ...
چون...
چون همین دیگه!

هانیه پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:25 ب.ظ http://aztobato.persianblog.ir

خوب خدا رو شکر! وجد بارون باشه ان‌شاا... همیشه!

شادی پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:42 ب.ظ http://www.warbler1.blogfa.com

دارم آهنگی را که دوست داری گوش می دهم. تو هم بیا و همانطوری باش که خودت دوستتر داری . به وجد بیا مدام .

میلاد بهشتی جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:06 ق.ظ http://aksneveshteh.persianblog.ir

سلام

خوبی؟چه خبر؟کجایی؟نیستی...

یاسمین جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:04 ب.ظ

:)

نورشمسی جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:37 ب.ظ http://www.norshamsi.blogfa.com

من شما رو دیدیم تو نمایشگاه مطبوعات؟ ژنج شنبه ا خان حدادی در دوچرخه؟ درسته؟

تینا جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 04:23 ب.ظ http://www.tina90.blogfa.com

... گاه حرفی نیست که بشود نوشت... باید دید.

دخترِ مو نارنجى جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:18 ب.ظ http://elviiinnnn.blogfa.com

چه با حال بود ...

راستی خوبی مریم؟؟؟
خوشحال شدم از آشنایی باهات :)

مصطفی توفیقی شنبه 2 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:04 ب.ظ http://www.akharin30gar.blogfa.com

وقتی در کوپه ای نشسته ای و زبان دیگران را نمی فهمی
و دیگران هم
این یعنی تنهایی

از مشهد تا تبریز ٢٤ ساعت راه است
و من در این ٢٤ ساعت
به تو فکر می کنم
به تو
و به حمیدرضا

چرا یک زندانی نمی تواند معشوقه اش را بغل کند ؟

چرا در بیانیه ی هیچ حزبی
حرفی از آزادی « دوست داشتن » نیست ؟

زندان
زندان
زندان
زندان کوپه ی قطاریست که به تبریز می رود ...

٭ ٭ ٭

در جدیدترین بروز رسانی های « آخرین سیگار » می خوانید :
1 – منتشر شد : مرثیه ای برای گنجشک ها
2 – دو ترم محرومیت از تحصیل برای مصطفی توفیقی
3 - پاسخ « مصطفی توفیقی » به دعوت « استاد ایرج جنتی عطایی »
4 – پاسخ مسئول دفتر شعر حوزه ی هنری خراسان به مقاله ی « همه ی نروداهای سرزمین من »
5 - دستگیری سه تن از اعضای اصلی کانون نشریات مقاومت مدنی و نویسندگان هیات تحریریه ی جدید نشریه ی بامداد
6 - انتشار مجموعه ای از کتابهای ممنوع الانتشار فارسی ( تالیف و ترجمه ) با همکاری کانون ایرانیان آزادی خواه استکهلم
7 - شاعران خیابان چهل و هشتم - نقدی مفصل بر شعر امروز
8 - و ...

٭ ٭ ٭

به همراه چندین شعر و خبر و بخش هایی از داستان ها و مقالات ...

تهمینه شنبه 2 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:09 ب.ظ

ای ول

زهرا شنبه 2 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ب.ظ http://randomdays.blogfa.com

x:

سارا شاهدی یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:22 ق.ظ http://sarashahedi.blogfa.com

خوش به حالت
منم ماههاست فراموشش کردم

هانیبال یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:19 ب.ظ http://hipark.blogfa.com

سلام
خانه ام ابری است
یک سره روی زمین ابری است با آن...

سمانه مالمیر دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:26 ب.ظ http://www.samatnt.blogfa.com/

دلم تنگ شده بود
آخیش الان وا شد

لیلی دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:42 ب.ظ http://lili1382.persianblog.ir

...
می دونی وجد به نظر من یعنی چی؟!
یعنی نبودن اون ناراحتی و افسردگی که شنبه برات تعریف کردم و هنوزم داره خفه ام می کنه...
امیدوارم همیشه خوشحال باشی
راستی دیشب خوابتو دیدم... شنبه ی دیگه برات تعریف می کنم. شاید به وجد اومدی!!!!
این پست ات رو هم روز تولد من نوشتی...!
یه چیز دیگه: این آدرس وبلاگی که وقتی کوچیک بودم ولی از الانم بزرگ تر بودم می نوشتم!

هداک سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:13 ق.ظ http://hodak.persianblog.ir

ماه ها ...

مصطفا سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:38 ق.ظ http://www.otagh.blogfa.com

چه «ناگهان» طرب انگیزی...
خوب است.

سپیده الوندی چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ب.ظ

باده غمگینان خورند و ما ز می خوشدل تریم
رو به غمگینان غم ده ساقیا افیون خویش

شقایق جمعه 8 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:21 ب.ظ http://shabdar-4par.persianblog.ir

بعد دیدی چقدر هیچ کلمه ی دیگه ای "وجد" نیست؟

مهران جمعه 8 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:07 ب.ظ http://bobogoal.blogsky.com

سلام . وجد ؟ وجد !!!!! آهان همون که باعث می شه موهای بدمون سیخ سیخ بشه ؟! من وقتی دچار وجد میشم تنم می لرزه . واقعا می لرزه مثل ویبره موبایل . نمی دونم ی چیزهای دیگه هم با خودش داره که شاید به نظرت لازمه وجد نباشه : مثل غرور . آرامش و .. . اما من که فکر می کنم که لازمه وجد باشند .
اما سعی کن همه آنها را که احساس می کنی دارند اذیتت می کنند یا حتی خودت از با تو بودنشون ناراحتی را کنار بگذاری چون کم کم جزئی از وجود تو می شوند . من هم از خیلی کارهام ٬ حرف هام ٬ خلق و خو هام ناراحتم اما چه کنم که جزئی از من شده اند . کاش دوباره وبلاگت قرمز می شد و دوباره حالی می گرفت .

شیخ شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ق.ظ http://efaazaat.blogfa.com

اینک وجد فرا مى رسد و دلگیرى به انتها.

هامون شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 04:48 ب.ظ http://tasteofdeath.blogfa.com

...و عامل این وجد ناگهانی؟

:: My View :: شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:32 ب.ظ http://5aber.mihanblog.com

چه یهو !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد