همه خواب آلود بودیم،هوای کلاس دم کرده بود.سر یکی افتاد روی میز،کیارستمی داد زد:مگه من با شما نیستم؟تکرار کنین:کل فاعلُ مرفوع.
هر کس می خوابید دعوایش می کرد و داد می زد.توی یک کلاس کوچک صد نفری می شدیم.کلی آدم به هوای اینکه واحد قواعد عربی را عباس کیارستمی ارائه می دهد با او کلاس برداشته بودند.
همان عینک دودی اش را هم زده بود سر کلاس.
تحقیق هم داده بود به یکی از بچه ها.اسمش دقیق یادم نیست.فکر کنم چیزی در مایه های«ضمه و فتحه در هایکو» بود.دختره حسابی خوشنویسی کرده بود عنوان تحقیقش را،زرورق طلایی هم کشیده بود رویش.
پیوست:انتظار ندارید که واقعا کیارستمی استاد عربی مان باشد؟خواب فرهنگی ام را حال کردید؟!
والله از این کیارستمی بعید نیست
:)
خدا بده خواب!
بعید نیست در آینده ای نزدیک قواعد عربی اصیل به روایت عباس کیارستمی اصل هم به بازار بیاد.اصلا بعید نیست!
عجب!!!!
واقعاً که به احتمال قوی دکتر طباطبایی نمی تونسته بیاد گفته عباس آقا کار خودته برو که خیلی ضایس بچه ها بی استاد باشن
نه اینکه کیارستمی مشغول الفیه ابن مالک به روایت کیارستمیه
خوب چرا مردم رو سر کار می ذاری دختر؟
خدائیش عجب خوابی دیدی ....
((=
ضمه و فتحه در هایکو ((:
اه من اول آخرشو خوندم، حیف شد!
دلم تنگیده برات
http://kurtvonnegut.blogfa.com
خواب ِ فرهنگیتو بخورم !!!!
عباس کیارستمی، همون نوازنده ی گیتار کلاسیک تو گروه چگناواریان رو میگی؟؟
پیوست: خوبه حالا؟!!!
ما که هیچی نفهیمیدم! فقط یه خمیازه کشدیم که شبیه اسب ابی شدیم! نه اسب ابی کوشولوهاها! از اون گنده منده ها!
امیدوارم درباره این یکی داستانم هم نظر بدی!
می بینم که همه دیگه زدن تو کار تخیل پردازی!!!!!!!
سلام
اتفاقاْ من هم یک بار خواب شاملوی مرحوم را دیدم!
آدم که اهل فرهنگ باشد خوابش هم فرهنگی می شود دیگر!
:))))))
تکرار نظر دو نفر اول.
عربی مدرن خوندن هم پیشنهاد خوبیه همین که هی کتابو بچرخونی موقع خوندن لذتیه واسه خودش. میتونه آدمو یاد رانندگی کردن با خودروهای باکلاس بندازه!
دیدی خودم آدرستو پیدا کردم !!!الان تو سر امتحان رستم اسفندیاری...بمیرم! خوب یه نظر مربوط اگه بخوام بدم اینه که منم مثل شقایق آخرشو از اول فهمیدم کیف نداد!
مامان منی دیده!!! =))
جز این بود خوابهات باید تعجب میکردیم!!
منو نمیلینکی مامانی!
طعنه