یه جمله ی قشنگی هست که می گه اگه کسی رو با تمام وجود دوست داری انتظار نداشته باش که اون هم همین احساس رو داشته باشه فقط بمون و منتظر باش که عشق آروم تو قلبش رشد کنه و اگه اینطور نشد خوشحال باش که تو دل تو رشد کرده. موفق تر باشی
مریمم..مریمممم.. خیلی دور خیلی نزدیک..... این را به یاد شروع دوستی من و تو و امتدادش نوشتی یارا؟؟؟؟ این روزها تهی از نوشتنم...ندارم حس قلم به دست گرفتن و نگاشتن را..... و تو میدانی برای کسی که نگار است و هستیش را مدیون نوشتنش است این چقدر کشنده است که نتواند بنویسد!!!! شاید خواندن کتاب و دیدن چند فیلم خوب بتواند نوشتن را به قلمش و قلم را به دستهایش برگرداند.... برایم دعا کن مریم یگانه!!!!! دوستت دارم... میرسانند خطوط مقطع جاده ۱۰۰۰ کیلومتری بوسه های مرا به تو آیا؟؟؟
سلام بعد از این همه مدت ... خوبی ؟ من هم دلم برات تنگ شده بود. میدونی ما منتظر تولد فرشته کوچولوی خونمون هستیم.. چند روز بیشتر نمونده.. برای ما دعا کن..
بیست سالگی تنها بخشی از حقیقت توست، هزاران سال هست که تمامی آنها را فراموش کرده ای...هزاران هزار سال که از تو چنینی ساخت که اکنون هستی... و فهم هزاران ساله تو در این صفحه روشن پیداست، باور مکن که ای همه احساس و اندیشه و محبت و ...تنها محصول بیست سال باشد... و با تمام اینها با تمام درازای این مسیر دشوار کمال؛ حقیقت همن است که باید هر لحظه را به کمال زیست و زندگی را همچون اخرین فرصت، غنیمت شمرد...اکنونی جاودانه...
سلام... نبودم؛ خیلی وقت است نیستم مثل همیشه های پنج شنبه یا شاید مثل عروبهای سه شنبه که بودنم درون شعر هزار برابر میشود ... اگه ژابیز مهربونمو دیدی سلاممو بهش برسون من خیلی وقته که پنجره های رابطه رو با کسایی که منو یاد باشگاه و زیست می اندازند بسته م ...
سپیده الوندی
پنجشنبه 15 شهریورماه سال 1386 ساعت 11:30 ب.ظ
سلام نازنین مریم! خوفی...میدونم...به خوفی توام.... به خوشبختی ۵شنبه عصر؟ طعم خوشبختی ات که تموم نشده؟! مونولیتو رو پیدا کردی...منم دارم دنبالش می گردم...شاید دنبال تو... خودکارم ...از وقتی توی دفترت ننوشتم باهام قهره..تو که نیستی....میدونم! موطن آدمی در قلب کسانی است که دوستشان دارد...این خونه ی صورتی رو گم نمیکنم!!! میبوسمت...یه کوچولو!
***شادی خانوم جات خالی بود...ولی کوفت نمیشه،بارون هم نمیاد...پس ،میبینمت یه روز با هم،به زودی...
یه جمله ی قشنگی هست که می گه اگه کسی رو با تمام وجود دوست داری انتظار نداشته باش که اون هم همین احساس رو داشته باشه فقط بمون و منتظر باش که عشق آروم تو قلبش رشد کنه و اگه اینطور نشد خوشحال باش که تو دل تو رشد کرده.
موفق تر باشی
تو چه دوری از من دریا/ و چه نزدیکی/ که دلم را خیس می کنی
مریمم..مریمممم..
خیلی دور خیلی نزدیک.....
این را به یاد شروع دوستی من و تو و امتدادش نوشتی یارا؟؟؟؟
این روزها تهی از نوشتنم...ندارم حس قلم به دست گرفتن و نگاشتن را.....
و تو میدانی برای کسی که نگار است و هستیش را مدیون نوشتنش است این چقدر کشنده است که نتواند بنویسد!!!!
شاید خواندن کتاب و دیدن چند فیلم خوب بتواند نوشتن را به قلمش و قلم را به دستهایش برگرداند....
برایم دعا کن مریم یگانه!!!!!
دوستت دارم...
میرسانند خطوط مقطع جاده ۱۰۰۰ کیلومتری بوسه های مرا به تو آیا؟؟؟
زیبا بود
مثل همیشه خوشمزه بود!
مثل همیشه پر از حس های نابم کرد!
مثل همیشه نه بیشستر از همیشه دوست دارم!
هرچه هستی باش
اما کاش...
نه جزینم ارزویی نیست!
هرچه هستی باش
اما باش...
سلام
مشتاقی و مهجوری
دوری و نزدیکی
وصل و هجران...
چه روزگاری غریبی...
روزگار غریبی است نازنین
عشق با طعم کاپوچینوی کافی شاپ سفید و سیاه
لاو با اسانس محمودآباد
Bed Time با ترانه تایتانیک
چه شود!
الان شهریور نیست؟
اردی بهشت؟؟؟؟...
.
سلام بعد از این همه مدت ... خوبی ؟
من هم دلم برات تنگ شده بود.
میدونی ما منتظر تولد فرشته کوچولوی خونمون هستیم..
چند روز بیشتر نمونده..
برای ما دعا کن..
بیست سالگی تنها بخشی از حقیقت توست، هزاران سال هست که تمامی آنها را فراموش کرده ای...هزاران هزار سال که از تو چنینی ساخت که اکنون هستی... و فهم هزاران ساله تو در این صفحه روشن پیداست، باور مکن که ای همه احساس و اندیشه و محبت و ...تنها محصول بیست سال باشد... و با تمام اینها با تمام درازای این مسیر دشوار کمال؛ حقیقت همن است که باید هر لحظه را به کمال زیست و زندگی را همچون اخرین فرصت، غنیمت شمرد...اکنونی جاودانه...
سلام...
نبودم؛ خیلی وقت است نیستم مثل همیشه های پنج شنبه
یا شاید مثل عروبهای سه شنبه که بودنم درون شعر هزار برابر میشود ...
اگه ژابیز مهربونمو دیدی سلاممو بهش برسون
من خیلی وقته که پنجره های رابطه رو با کسایی که منو یاد باشگاه و زیست می اندازند بسته م ...
راستی ؛
حجک مقبول
سلام به مریم خانوم دوچرخه خون دوچرخه ای نازنازی!
خیلی کیف داره که من تو رو می شناسم و ولی واسه ت ناشناخته ام! :))
دلت می خواد جادوگر واقعی ببینی؟! D:
پس بیا پیشم..خوشحال می شم بهم سر بزنی مریم جان..
منتظرم.
سلام. مریم. دیروز با سپیده رفتین بیرون؟ اگه رفتی کوفتت بشه. همین. دلم برات تنگ شده .
اینم دنیائیه!
سلام نازنین مریم!
خوفی...میدونم...به خوفی توام....
به خوشبختی ۵شنبه عصر؟
طعم خوشبختی ات که تموم نشده؟!
مونولیتو رو پیدا کردی...منم دارم دنبالش می گردم...شاید دنبال تو...
خودکارم ...از وقتی توی دفترت ننوشتم باهام قهره..تو که نیستی....میدونم!
موطن آدمی در قلب کسانی است که دوستشان دارد...این خونه ی صورتی رو گم نمیکنم!!!
میبوسمت...یه کوچولو!
***شادی خانوم جات خالی بود...ولی کوفت نمیشه،بارون هم نمیاد...پس ،میبینمت یه روز با هم،به زودی...
سلام
بیا
دوست جادوگرت منتظرته